جدول جو
جدول جو

معنی خثعله - جستجوی لغت در جدول جو

خثعله
(تَ)
به آهستگی راه رفتن. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
سست رفتن بر روی زمین. به آرامی و کندی در روی زمین راه رفتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (تاج العروس) (متن اللغه) (قاموس) (لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ عَ مَ)
چون دو کس بجهت هم پیمانی دریاری کردن بیکدیگر یکی از انگشتهای خود را در منخر جزور ذبح شده کنند این عمل آنها را خثعمه گویند. (ازمتن اللغه) ، ماده بز سرخ. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه). العنزه الحمراء، لایقال لنعجه
لغت نامه دهخدا
(خَ عَ مَ)
ابن یشکربن مبشربن صعب از اجداد جاهلی است و فرزندانش بطنی از ’ازدشنوءه’ از قحطانیان میباشند. از ’اعلام زرکلی’ چ 2 جزء2 ص 345 و رجوع به ’نهایه الارب’ ص 204 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ فِ ءَ)
آلوده کردن کسی را بخون خودش. (از متن اللغه) ، جمع شدن قوم و ذبح کردن جزور و خوردن آن و سپس آمیختن خون مذبوح را بعطریات و دست بردن در آن خون و عهد کردن بر این که در یاری یکدیگر کوتاهی ننمایند. (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ره سپردن با گامهای نزدیک بهم و تند. (از متن اللغه).
لغت نامه دهخدا
(تَ طَوْ وُ)
نوعی از رفتن بر روی زمین است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج العروس) ، بریدن خار و کدو و مانند آن ریزه ریزه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ سُ)
لنگ گردیدن کفتار. (منتهی الارب) (از تاج العروس) ، افشاندن چارپا پاها را. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پنهان ماندن از تهمت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
خیعل پوشانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ لَ)
ارض مثعله، زمین روباه ناک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). پر از روباه و روباه ناک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ / خَ ثَ لَ)
زن کلان شکم. (از منتهی الارب) المراءه الضخمه البطن. (از متن اللغه). ج، خثلات یا خثلات، مابین ناف و زهار. (از منتهی الارب) (از متن اللغه). منه: خثله البطن، یقال: طعنه فی خثله بطنه و فی خثلتی الم کالعشی. (از اقرب الموارد) ، معده. محل طعام. خثله در انسان چون کرش است در گوسفند. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیعله
تصویر خیعله
پوشاندن پوستین پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خثله
تصویر خثله
ابر زهار
فرهنگ لغت هوشیار