- خثر (تَ)
دفزک شدن شیر و چغرات گشتن آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلیظ شدن شیر. (از متن اللغه). کلچیدن. بستن شیر، کم کردن آب زیادی و بی فایده. (دزی ج 1 ص 352). غلیظ شدن آب. ستبر شدن مایع مقابل رقت. (از تاج المصادر بیهقی) ، سنگین شدن قلب. شوریده دل شدن. تباه گردیدن عقل. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، شرم کردن. استحیاء. در خانه ماندن و برای قوت و توشه بیرون نرفتن. (از ناظم الاطباء) (متن اللغه)
