پرستندۀ خورشید. عابدالشمس. (یادداشت بخط مؤلف) : فرویاختی سوی خورشید دست سر خویش چون مردم خورپرست. اسدی. ، حربا. خورپا. آفتاب پرست، گل آفتاب گردان. (ناظم الاطباء)
پرستندۀ خورشید. عابدالشمس. (یادداشت بخط مؤلف) : فرویاختی سوی خورشید دست سر خویش چون مردم خورپرست. اسدی. ، حربا. خورپا. آفتاب پرست، گل آفتاب گردان. (ناظم الاطباء)
برپوز است که پیرامون دهان و منقار پرندگان باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) : آنکه را بد ز پیل ملموسش دست و پای سطبر برپوسش گفت شکلی چنانکه مضبوط است راست همچون عمود مخروط است. سنایی (آنندراج). کلمه مصحف بدفوز و بتفوز است. رجوع به بتفوز و بدفوز شود
برپوز است که پیرامون دهان و منقار پرندگان باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) : آنکه را بد ز پیل ملموسش دست و پای سطبر برپوسش گفت شکلی چنانکه مضبوط است راست همچون عمود مخروط است. سنایی (آنندراج). کلمه مصحف بدفوز و بتفوز است. رجوع به بتفوز و بدفوز شود