جدول جو
جدول جو

معنی خبربر - جستجوی لغت در جدول جو

خبربر
(بَ تَ / تِ)
آنکه خبر از جایی بجای دیگر برد. پیغامبر. حدیث گزار، سخن چین. نمام
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی، ویژگی حیوانی که اهلی نشده و از انسان گریزان باشد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ بَ بِ)
از ’ب رر’، شیر بیشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسد. (ذیل اقرب الموارد) شیر. اسد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران، در جلگه واقع شده و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از قنات و سیاه آب ابراهیم آباد و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند، انگور، بنشن، کرچک، و شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم و جوال بافی است. راه فرعی ودبستان شش کلاسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ بَ)
عمل خبربر، عمل سخن چین. سخن چینی
لغت نامه دهخدا
(بِ بِ)
کلمه ای است که بدان گوسپندان را خوانند. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ بَ)
یحبور. حبریر. حبرور. شوات بچه. جوجۀ هوبره. بچۀ حباری، شتر نر ریزه، کوتاه بالای ناکس: مااصاب منه حبربراً. (منتهی الارب). هیچ چیز. چیزی اندک
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ بَ)
نرم. نازک. منه: جسم خبربج. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (تاج العروس) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حُ بُ بُ)
کلمه ای که بدان گوسفند را به دوشیدن خوانند. رجوع به حبر و حبرحبر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربرنگاه کردن بکسی مستقیما بچشم او نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ بِ))
حالتی است برای نگاه کردن و آن مستقیم و معنی دار به کسی یا چیزی نگاه کردن است
فرهنگ فارسی معین
رسالت، خبرآور، پیک، قاصد، خبرچینی، خبرکشی، جاسوسی، نمامی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbare
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیام بر، خبررسان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbarzyńca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بربر
تصویر بربر
野蛮人
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بربر
تصویر بربر
варвар
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بربر
تصویر بربر
বর্বর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بربر
تصویر بربر
mwitu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بربر
تصویر بربر
야만인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بربر
تصویر بربر
ברברי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بربر
تصویر بربر
野蛮人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بربر
تصویر بربر
बर्बर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
คนเถื่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
bárbaro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
варвар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بربر
تصویر بربر
bárbaro
دیکشنری فارسی به پرتغالی