جدول جو
جدول جو

معنی خبخبه - جستجوی لغت در جدول جو

خبخبه
(خَ خَ بَ)
نام درختی است در بقیع الخبخبه که بنزدیک مدینه میباشد. (از منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
خبخبه
(تَ وُ)
بیوفائی کردن. (از منتهی الارب) (از معجم الوسیط) (از متن اللغه) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، فرو هشته شدن شکم کسی. (از منتهی الارب) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، از حرکت در گرما باز ایستادن و ظل و سایه گزیدن: خبخب عن نفسه فی الظهیره، نماز پیشین و جز آن در خنکی گزاردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ خَ خَ بَ)
ابل مخبخبه، شتران بسیار و شتران نیکو و خوب و کل من رآها قال ما احسنها. (منتهی الارب). شتران بسیار و فربه و نیکو که هرکس آنها را بیند تحسین می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(خَ جَ بَ)
نام بقیعی است موسوم به بقیع الخبجبه و ذکر آن در سنن ابی داود آمده است و نیز نام درختی است بدانجا که نام آن محل را بخود گرفته. (از یاقوت در معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
خرقه که از جامه بیرون کنند و بر دست و مانند آن بندند. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). ج، خبائب، گوشت بدرازا بریده و تنگ کرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ج، خبائب، شکم وادی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، خبائب
لغت نامه دهخدا
(خَ خَ)
آواز بوسه. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). چپچاپ:
سودای پیرمرد حریص و زن جوان
تا روز بوسه های جوانانه خبخب است.
(ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خبخب
تصویر خبخب
آواز بوسه
فرهنگ لغت هوشیار