تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، خرمای گجرات، انبله، صبّار
تَمرِ هِندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تَمرِ گُجَرات، خُرمایِ گُجَرات، اَنبَلِه، صُبّار
محلی است نزدیک مدینه. چون پیغمبر اسلام قبل از واقعۀ بدر قصد قریش کرد از این محل گذشت. در کلام عرب ’خبار’ به زمین سستی که پرسنگ است اطلاق میشود. نام اصلی این ناحیه فیف الخبار است وآنرا ’فیفاءالخبار’ نیز می گویند. ابن فقیه آنرا از نواحی عتیق بمدینه و کر می آورد. ابن شهاب میگوید تنی چند از عرینه که مردمی رنج دیده و ضرر کرده بودند بر پیغمبر وارد شدند او آنان را نزد خود سکنی داد. آنها از پیغمبر درخواستند تا آنان را از مدینه بدر برداو آنها را به لقاحی برد که از آن او به فیف الخباردر پشت حمی بود. در جمادی الاولی چون پیغمبر با قریش جنگید از نقب بنی دینار از بنی نجار گذشت و سپس از ’فیفاء الحیار’ عبور کرد. حازمی میگوید من به خط ابوالحسن بن الفرات این کلمه را با حاء مهمله و یاء مشدده دیدم ولی مشهور اول است. (از معجم البلدان یاقوت)
محلی است نزدیک مدینه. چون پیغمبر اسلام قبل از واقعۀ بدر قصد قریش کرد از این محل گذشت. در کلام عرب ’خبار’ به زمین سستی که پرسنگ است اطلاق میشود. نام اصلی این ناحیه فیف الخبار است وآنرا ’فیفاءالخبار’ نیز می گویند. ابن فقیه آنرا از نواحی عتیق بمدینه و کر می آورد. ابن شهاب میگوید تنی چند از عرینه که مردمی رنج دیده و ضرر کرده بودند بر پیغمبر وارد شدند او آنان را نزد خود سکنی داد. آنها از پیغمبر درخواستند تا آنان را از مدینه بدر برداو آنها را به لقاحی برد که از آن او به فیف الخباردر پشت حمی بود. در جمادی الاولی چون پیغمبر با قریش جنگید از نقب بنی دینار از بنی نجار گذشت و سپس از ’فیفاء الحیار’ عبور کرد. حازمی میگوید من به خط ابوالحسن بن الفرات این کلمه را با حاء مهمله و یاء مشدده دیدم ولی مشهور اول است. (از معجم البلدان یاقوت)
سنجیده. سامان کار. کارسازی کرده. ساخته و مهیا گردانیده. (از برهان قاطع). خباره. خبیره. خبره، پیچیده. (از برهان قاطع) ، آگاه. دانا. باخبر. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). واقف. مطلع: هوالحکیم الخبیر. (قرآن 18/6، 73). هواللطیف الخبیر. (قرآن 103/6). بسیار کس بود که بخواند زبر نبی تفسیر او نداند جز مردم خبیر. منوچهری. نامت از علم باید وز عمل ای خردمند زی علیم و خبیر. ناصرخسرو. چونکه پیری نفرستاد خداوند رسول یا ازین حال نبرد ایزد دادار خبیر. ناصرخسرو. با لشکری خبیر بتجارب خطوب و بصیر بعواقب حروب...بدان حدود رفتند. (ترجمه تاریخ یمینی). این فرستادن مرا پیش تو میر هست برهانی که شد مرسل خبیر. (مثنوی). درد نهانی به که گویم که نیست با خبر از درد من الاخبیر. سعدی (طیبات). گر برانی بگناهان قبیح از در خویشم هم بدرگاه تو آیم که لطیفی و خبیر. سعدی (خواتیم). ، خبردهنده: فعل تن تو نیکو خوی تن تو نیک از خوی نیک باشد فعل نکو خبیر. منوچهری. ز اسرار ناگفته لطفش خبیر. سعدی (بوستان)
سنجیده. سامان کار. کارسازی کرده. ساخته و مهیا گردانیده. (از برهان قاطع). خباره. خبیره. خبره، پیچیده. (از برهان قاطع) ، آگاه. دانا. باخبر. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). واقف. مطلع: هوالحکیم الخبیر. (قرآن 18/6، 73). هواللطیف الخبیر. (قرآن 103/6). بسیار کس بود که بخواند زبر نبی تفسیر او نداند جز مردم خبیر. منوچهری. نامت از علم باید وز عمل ای خردمند زی علیم و خبیر. ناصرخسرو. چونکه پیری نفرستاد خداوند رسول یا ازین حال نبرد ایزد دادار خبیر. ناصرخسرو. با لشکری خبیر بتجارب خطوب و بصیر بعواقب حروب...بدان حدود رفتند. (ترجمه تاریخ یمینی). این فرستادن مرا پیش تو میر هست برهانی که شد مرسل خبیر. (مثنوی). درد نهانی به که گویم که نیست با خبر از درد من الاخبیر. سعدی (طیبات). گر برانی بگناهان قبیح از در خویشم هم بدرگاه تو آیم که لطیفی و خبیر. سعدی (خواتیم). ، خبردهنده: فعل تن تو نیکو خوی تن تو نیک از خوی نیک باشد فعل نکو خبیر. منوچهری. ز اسرار ناگفته لطفش خبیر. سعدی (بوستان)
آواز آبی است در بن کوه. (منتهی الارب). صوت الماء علی سفح الجبل. (تاج العروس) (اقرب الموارد) ، آواز. (منتهی الارب) ، صدای آب در دامنۀ کوه. (اقرب الموارد)
آواز آبی است در بن کوه. (منتهی الارب). صوت الماء علی سفح الجبل. (تاج العروس) (اقرب الموارد) ، آواز. (منتهی الارب) ، صدای آب در دامنۀ کوه. (اقرب الموارد)
تمر، درختی است با برگ های دراز و متناوب که هر برگ بیش از بیست تا سی برگچه دارد، گل هایش زرد یا سرخ رنگ است. میوه اش سرخ و ترش مزه است که در غلافی بزرگ جا دارد، برای قلب و معده مفید است
تمر، درختی است با برگ های دراز و متناوب که هر برگ بیش از بیست تا سی برگچه دارد، گل هایش زرد یا سرخ رنگ است. میوه اش سرخ و ترش مزه است که در غلافی بزرگ جا دارد، برای قلب و معده مفید است