جدول جو
جدول جو

معنی خایلار - جستجوی لغت در جدول جو

خایلار
دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 33 هزارگزی شمال ورزقان و 31 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر، این ناحیه کوهستانی با آب و هوای معتدل دارای 96 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند، آب آنجا از چشمه و محصولش غلات و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند و از صنایع دستی جاجیم میبافند و راه آنجا مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 188)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشایار
تصویر خشایار
(پسرانه)
قهرمان، نیرومند، شاه دلیر، نام پسر داریوش هخامنشی، تغییر یافته خشایارش، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خدایار
تصویر خدایار
(پسرانه)
دوست خدا، فرمانروای بخارا بوده است، آنکه خداوند یار اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خارخار
تصویر خارخار
حالت خارش بدن، کنایه از دلواپسی و اضطرابی که از تعلق خاطر، تمایل و هوس به چیزی در انسان پیدا می شود، دغدغه، برای مثال از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها / هر دم شکفته بر رخم زآن خارها گلزارها (جامی - ۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایلجار
تصویر ایلجار
اجتماع عدۀ بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خریدار
تصویر خریدار
خرید کننده، مشتری
کنایه از هواخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایلغار
تصویر ایلغار
حرکت سریع سپاهیان به طرف دشمن، یورش، هجوم، تاخت و تاز، شبیخون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاکسار
تصویر خاکسار
فروتن، خوار، ذلیل، خاک زاد، خاک آلوده، حقیر، ناچیز، برای مثال گناه آید از بندۀ خاکسار / به امیّد عفو خداوندگار (سعدی۱ - ۱۹۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
پاینده، جاویدان، باقی، برای مثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت
فرهنگ فارسی عمید
دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان، این ده در 51 هزارگزی جنوب قیدار و 6 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع و ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری، سکنۀ آنجا 173 تن که شیعی مذهب و ترک زبانند، آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است، راه این ده مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی جز دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، در 13هزارگزی باختر اهر و 2هزارگزی شوسۀ تبریز به اهر، سکنه 386 تن آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گاوداری و گلیم بافی، راه آن مالروست، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قایلات
تصویر قایلات
جمع قایله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیالات
تصویر خیالات
پندارها جمع خیال توهمات، تخیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیلدار
تصویر خیلدار
گروهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشیشار
تصویر خشیشار
نوعی مرغابی بزرگ که سری سفید دارد و تنش تیره گونست و بسیاهی زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریدار
تصویر خریدار
مشتری، خرید کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامکار
تصویر خامکار
بی تجربه، کار ناآزموده
فرهنگ لغت هوشیار
تخم انواع مختلف ماهی اسیپنسر یا سگ ماهی است که بصورت ماده غذائی در آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چایکار
تصویر چایکار
کسی که کارش کشت و زرع چای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایسار
تصویر بایسار
متمول، ثروتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایکار
تصویر پایکار
خدمتکار، پادو، خادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایزار
تصویر پایزار
کفش و موزه و امثال آن پاپوش
فرهنگ لغت هوشیار
مجموع افرای که در یک خانه زیست کنند واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی تاخت و تاز ترکی تاخت و تاز حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن هجوم یورش
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی جانباز کسی که برای پول نمی جنگد مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند، اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالدار
تصویر خالدار
فندین پیسه دار پرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکسار
تصویر خاکسار
خاک مانند، خاک آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
صاحب خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلغار
تصویر ایلغار
هجوم، یورش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایکار
تصویر پایکار
تحصیلدار، کسی که مراقبت از کشتزارها را به عهده دارد، خدمتکار، نوکر، پاکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
استوار، پابرجا، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارخار
تصویر خارخار
خارش بدن، دلواپسی، اضطراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
برقرار، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره