- خاوصی (وُ صی ی)
محمد بن ابوبکر بن عبدالرحمن خطیب خاوصی مکنی به ابوبکر از ابوالحسن علی بن سعید مطهری روایت کرد و از او ابوحفص عمر بن احمد نسفی حدیث دارد. (از یاقوت در معجم البلدان)
معنی خاوصی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقابل عمومی، مربوط به فرد یا افرادی معیّن مثلاً کلاس خصوصی،
شخصی مثلاً زندگی خصوصی،
مقابل دولتی، غیردولتی مثلاً بیمارستان خصوصی
شخصی مثلاً زندگی خصوصی،
مقابل دولتی، غیردولتی مثلاً بیمارستان خصوصی
(خُ)
لغت نامه دهخدا
مقابل عمومی. (یادداشت بخط مؤلف).
- اطاق خصوصی، اطاقی که مخصوص فردی باشد و دیگری را بدان حقی نباشد.
- جلسۀ خصوصی، اصطلاحی است و درباره جلساتی گفته می شود که غیر از اعضای تشکیل دهنده آن کسی دیگر در آن حضور ندارد. مقابل جلسۀ عمومی.
- کلاس خصوصی، درسی که معلمان بطور خاص بشاگردان دهند و در آن شاگردان دیگر شرکت ندارند. مقابل درس عمومی
- اطاق خصوصی، اطاقی که مخصوص فردی باشد و دیگری را بدان حقی نباشد.
- جلسۀ خصوصی، اصطلاحی است و درباره جلساتی گفته می شود که غیر از اعضای تشکیل دهنده آن کسی دیگر در آن حضور ندارد. مقابل جلسۀ عمومی.
- کلاس خصوصی، درسی که معلمان بطور خاص بشاگردان دهند و در آن شاگردان دیگر شرکت ندارند. مقابل درس عمومی
(وَ)
لغت نامه دهخدا
منسوب بخاور، کنایه از آفتاب عالمتاب است:
هرسنگ را کز ساحری کرد و صبا میناگری
از خشت زر خاوری میناش دینار آمده.
خاقانی
هرسنگ را کز ساحری کرد و صبا میناگری
از خشت زر خاوری میناش دینار آمده.
خاقانی
(لِ)
لغت نامه دهخدا
عبدالحی خواجه زاده. متوفی به 950 هجری قمری اوراست دیوانی به ترکی و سال وفاتش در این مصراع آمده: ’قودی بوکونی خالص اولدی’. (از کشف الظنون چ 2 ج 1 ستون 786). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2018 شود
یگانه یکرنگ، نهانی درونی، ویژه از آن شخصی داخل: (زندگی خصوصی اشخاص را در نظر میگیرد)، صمیمی: (با او خصوصی است) یا نامه (مراسله) خصوصی. نامه ای که فقط بدست مخاطب باید برسد و محرمانه است
((خُ))
فرهنگ فارسی معین
شخصی، داخلی، محرمانه و غیرعلنی، خاص، ویژه، مربوط به اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از نظارت یا حوزه کارهای دولت، مقابل دولتی
اختصاصی، شخصی، فردی
متضاد: دولتی، مخصوص، ویژه، محرمانه، صمیمی، خودمانی
متضاد: عمومی
متضاد: دولتی، مخصوص، ویژه، محرمانه، صمیمی، خودمانی
متضاد: عمومی
منحصر به فرد، خاص
