جدول جو
جدول جو

معنی خانیکوف - جستجوی لغت در جدول جو

خانیکوف
(کُ)
نام ایران شناس معروف روسی است که در قرن نوزدهم میلادی می زیسته است. او را درقسمت آثار و ابنیۀ ایران تحقیقات فراوان است بخصوص درباره وضع ساختمانی و مدنیت شهر مشهد. او مشاهدات خود را در مشهد بشکل جالب توجهی نوشته و اعتمادالسلطنه در مطلعالشمس از نوشته های او یاد کرده و گوستاو لوبن نیز در کتاب تمدن عرب از کارهای خانیکوف استفادۀ فراوان برده است. (از فرهنگ خاورشناسان تألیف ابوالقاسم سحاب ص 196 و مطلعالشمس اعتمادالسلطنه ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
آراستن ناخن های دست
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان اصفاک بخش بشرویۀ شهرستان فردوس، واقع در 44 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 3 هزارگزی شمال اصفاک، این ده در دامنۀ کوهستان قرار داردو آب و هوایش گرم و سکنه اش 10 تن است، مذهب اهالی شیعه و زبان آنها فارسی است، دهکدۀ خانیکوک از قنات مشروب میشود و محصولش غلات و راهش مالرو و گذران اهالی از کشاورزی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نام قصبه ای در هفتادهزارگزی شمال یارسلاو در ایالت یارسلاو روسیه کنار نهر پلنده. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
شاهزاده الکساندر دانی لوویچ. از اعضای دولت روسیه که در سال 1672م. در مسکو متولد شد و در سال 1729 در سیبری درگذشت. او پسر یک شیرینی ساز بود و همبازی پتر کبیر گردید و با عنوان ’استوار’ در گارد سلطنتی جای گرفت. در سال 1696م. همراه تزار روس به آزف و سپس به هلند و انگلستان رفت. در جنگ شمال پترکبیر به او عنوان شاهزادگی داد. در سال 1709 قسمت بزرگ لشکر سوئد و پولتاوا را تار و مار کرد و به دریافت عصای مارشالی نائل گردید. در سال 1711 او ’کورلاند’ را متصرف شد و در سال 1712 به حکمرانی سن پطرزبرگ رسید. پس از مرگ پترکبیر به یاری او کاترین به تخت سلطنت رسید و تا کاترین زنده بود در حقیقت ادارۀ مملکت و حکومت روسیه به دست این شخص افتاده بود. او دختر خود را به پتر دوم که ولیعهد بود داد ولی کمی پس از جلوس پتر دوم مانچیکوف مغضوب شد و با خانواده اش به سیبری تبعید گردید. (از لاروس). و رجوع به قاموس اعلام ترکی ذیل منجیقوف شود
لغت نامه دهخدا
مواظبت از دست و ناخن ها، نگهداری از دست و ناخن ها، در تداول عامۀ فارسی زبانان به معنی لاک ناخن (زنان) به کار می رود،
- مانیکور کردن، لاک زدن ناخن (زنان)
لغت نامه دهخدا
مرکز دهستان خانکوک بخش حومه شهرستان فردوس، واقع در شش هزارگزی شمال خاوری فردوس به گناباد است، ناحیه ای است واقعدر جلگه و گرمسیری دارای 653 تن سکنه که شیعی مذهب وفارسی زبانند، این ده از قنات مشروب میشود، محصولاتش غلات، پنبه، ارزن است، اهالی به کشاورزی، گله داری و قالیچه بافی اشتغال دارند، راه آنجا مالرو میباشد و یک باب دبستان دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی از دهستان های بخش حومه شهرستان فردوس است، این دهستان از شمال خاوری به فردوس و خاور شوسۀ عمومی فردوس گناباد محدود است و از 19 آبادی تشکیل شده که دارای 2100 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
فرانسوی دست آرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانیکو
تصویر نانیکو
زشت مقابل نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
لاک ناخن، مرتب کردن ناخن
فرهنگ فارسی معین
لاک ناخن زدن، ناخن پیرایی کردن، ناخن آرایی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد