نام کوهی است بولایت گلپایگان که سرچشمۀ آب ’قمرود’ بدانجاست، حمداﷲ مستوفی آرد: ’آب قمرود از کوه خانیسار و لالستان بولایت جربادقان برمیخیزد و بر جربادقان و قم میریزد و هرزه اش بمفازه منتهی میشود طولش سی فرسنگ باشد’، (از نزهت القلوب چ لیدن مقالۀ3 ص 220)
نام کوهی است بولایت گلپایگان که سرچشمۀ آب ’قمرود’ بدانجاست، حمداﷲ مستوفی آرد: ’آب قمرود از کوه خانیسار و لالستان بولایت جربادقان برمیخیزد و بر جربادقان و قم میریزد و هرزه اش بمفازه منتهی میشود طولش سی فرسنگ باشد’، (از نزهت القلوب چ لیدن مقالۀ3 ص 220)
نوعی مرغابی بزرگ و تیره رنگ با سر سفید، برای مثال پیاده همی شد ز بهر شکار / خشنسار بود اندر آن رودبار (فردوسی - ۱/۱۹۱)، از آن کردار کاو مردم رباید / عقاب تیز برباید خشنسار (دقیقی - ۹۹)
نوعی مرغابی بزرگ و تیره رنگ با سر سفید، برای مِثال پیاده همی شد ز بهر شکار / خشنسار بود اندر آن رودبار (فردوسی - ۱/۱۹۱)، از آن کردار کاو مردم رباید / عقاب تیز برْباید خشنسار (دقیقی - ۹۹)
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه، در 5500 گزی جنوب شرقی عجب شیر و چهار هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ مراغه به دهخوارقان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 409 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه قلعه چای و نیز از چاه تأمین می شود، محصولش غلات، کشمش و بادام و شغل مردمش زراعت است، راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه، در 5500 گزی جنوب شرقی عجب شیر و چهار هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ مراغه به دهخوارقان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 409 تن سکنه دارد، آبش از رود خانه قلعه چای و نیز از چاه تأمین می شود، محصولش غلات، کشمش و بادام و شغل مردمش زراعت است، راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نفس کل را گویند که بعد از عقل کل است، (برهان)، نام نفس ناطقۀ فلک الافلاک است، (انجمن آرا) (آنندراج) مانستار، روح کل و نفس کل که پس از عقل کل باشد، (ناظم الاطباء)، از برساخته های فرقۀآذر کیوان است، و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 265 شود
نفس کل را گویند که بعد از عقل کل است، (برهان)، نام نفس ناطقۀ فلک الافلاک است، (انجمن آرا) (آنندراج) مانستار، روح کل و نفس کل که پس از عقل کل باشد، (ناظم الاطباء)، از برساخته های فرقۀآذر کیوان است، و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 265 شود
نام یکی از کشنده ها و قاتلان داراب بن داراب است که او را فریب داد و قصد حیات او کرد، (برهان) (آنندراج)، مصحف ’جانوسار’ = جانوسیار، (حاشیۀ برهان چ معین)، نام دو دستور دارا و کشندگان وی در شاهنامه جانوسیار و ماهیار آمده است، رجوع به جانوسیار و ماهیار در همین لغت نامه شود
نام یکی از کشنده ها و قاتلان داراب بن داراب است که او را فریب داد و قصد حیات او کرد، (برهان) (آنندراج)، مصحف ’جانوسار’ = جانوسیار، (حاشیۀ برهان چ معین)، نام دو دستور دارا و کشندگان وی در شاهنامه جانوسیار و ماهیار آمده است، رجوع به جانوسیار و ماهیار در همین لغت نامه شود
ضبط دیگر ’خوانسار’ است و این ضبط را یاقوت در معجم و خواندمیر در حبیب السیر ج 3 ص 516 چ کتاب خانه خیام آورده: ’خانسار از اعمال جربادقان (گلپایگان)’ و یاقوت آورد: احمد بن حسن بن احمد بن علی بن حصیب مکنی به ابوسعد خانساری منسوب به این ناحیه (خانسار) است، او از ابی طاهر محمد بن احمد بن عبدالرحیم و جز او حدیث شنید، (از معجم البلدان یاقوت حموی)
ضبط دیگر ’خوانسار’ است و این ضبط را یاقوت در معجم و خواندمیر در حبیب السیر ج 3 ص 516 چ کتاب خانه خیام آورده: ’خانسار از اعمال جربادقان (گلپایگان)’ و یاقوت آورد: احمد بن حسن بن احمد بن علی بن حصیب مکنی به ابوسعد خانساری منسوب به این ناحیه (خانسار) است، او از ابی طاهر محمد بن احمد بن عبدالرحیم و جز او حدیث شنید، (از معجم البلدان یاقوت حموی)
مخفف خوان سالار که سفره چی و بکاول و طباخ باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) : خوان سار اجل نمی کند راست بر خوانچۀ تیغ کاسۀ سر. اثیرالدین اخسیکتی (از آنندراج)
مخفف خوان سالار که سفره چی و بکاول و طباخ باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) : خوان سار اجل نمی کند راست بر خوانچۀ تیغ کاسۀ سر. اثیرالدین اخسیکتی (از آنندراج)
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه، واقع در 26500 گزی شمال خاوری ارومیه این ده در جلگه و کنار دریاچه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و سکنه اش 700 تن است، مذهب اهالی شیعه و زبان آنهاترکی است و آب آنجا از نازلوچای و چشمه، و محصول آنجا غلات و توتون و چغندر و حبوبات و کشمش، و شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جوراب میبافند، به این ده راه شوسه کشیده اند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه، واقع در 26500 گزی شمال خاوری ارومیه این ده در جلگه و کنار دریاچه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و سکنه اش 700 تن است، مذهب اهالی شیعه و زبان آنهاترکی است و آب آنجا از نازلوچای و چشمه، و محصول آنجا غلات و توتون و چغندر و حبوبات و کشمش، و شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جوراب میبافند، به این ده راه شوسه کشیده اند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
تافیار، درباس را گویند، گیاهی است که برگش به رازیانه ماند، در ضماد بکار برند چون مسهل بسیار قوی است تناولش خطرناک است، (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 276)، این کلمه مصحف تافسیا و ثافسیا است، رجوع به همین کلمات شود
تافیار، درباس را گویند، گیاهی است که برگش به رازیانه ماند، در ضماد بکار برند چون مسهل بسیار قوی است تناولش خطرناک است، (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 276)، این کلمه مصحف تافسیا و ثافسیا است، رجوع به همین کلمات شود