جدول جو
جدول جو

معنی خانوادگی - جستجوی لغت در جدول جو

خانوادگی
مربوط به خانواده، فامیلی
تصویری از خانوادگی
تصویر خانوادگی
فرهنگ فارسی عمید
خانوادگی
(نَ / نِ دَ / دِ)
منسوب به خانواده. منتسب به خانواده: در میهمانی خانوادگی همه افراد شرکت می کنند.
- نام خانوادگی، نام دومی است که شخص بر خود میگذارد و او را به آن می نامند و این نام در حقیقت مبین خانواده ای است که شخص متعلق به آن هست و بر هر کس طبق قانون واجب است که دارای نام خانوادگی باشد
لغت نامه دهخدا
خانوادگی
منتسب به خانواده، در میهمانی خانوادگی همه افراد خانواده شرکت میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
خانوادگی
((نْ یا نِ دِ))
مربوط یا منسوب به خانواده
تصویری از خانوادگی
تصویر خانوادگی
فرهنگ فارسی معین
خانوادگی
فامیلی
تصویری از خانوادگی
تصویر خانوادگی
فرهنگ واژه فارسی سره
خانوادگی
فامیلی، مربوط به خانواده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانواده
تصویر خانواده
کوچک ترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر و فرزندان آن ها است، در علم زیست شناسی تیره، خاندان، دودمان، فامیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نام خانوادگی
تصویر نام خانوادگی
نامی مشترک میان اعضای خانوادۀ پدری، فامیلی، شهرت
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
حالت پسر خان بودن. ولد خان بودن
لغت نامه دهخدا
(وِ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 15 هزارگزی جنوب دورود و کنار راه مالرو و عمارت به خان آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 187 تن سکنه که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. این ده از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و اهالی بکشاورزی و گله داری امرار معاش می کنند و راه مالرو میباشد. چندین مزرعۀ بزرگ و کوچک جزو این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ دَ / دِ)
مجلسی که از اعضاء ذکور خانوادۀ سلطنت در عهد اشکانی تشکیل می شد. مرحوم پیرنیا آرد: شاه اشکانی می بایست با دو مجلس شور کند، یکی را نویسندگان رومی شورای خانواده نامیده اند که از اعضاءذکور خانوادۀ سلطنت که به حد رشد رسیده بودند ترکیب می یافت و انتخاب آنها منوط به میل شاه نبود، دیگری مجلس سنا... (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2648)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خانواده
تصویر خانواده
خانواده اهل خانه اهل البیت دودمان
فرهنگ لغت هوشیار
دو تک دوده از آن روی که در گذشته و اینک در بیشتر روستا ها هر خانه آتشدان یا آتشگاهی داشته و دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانواده
تصویر خانواده
((نْ یا نِ دِ))
اهل خانه، اهل البیت، مجموعه افراد دارای پیوند سببی یا نسبی که در زیر یک سقف زندگی می کنند، مجموعه خویشاوندان، خاندان، تیره، خاندان
فرهنگ فارسی معین
اعقاب، اهل بیت، تبار، تیره، خاندان، دودمان، سلاله، طایفه، فامیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد