- خانه
- سرا، آنجائی که در آن آدمی سکنی میکند
معنی خانه - جستجوی لغت در جدول جو
- خانه
- بنایی که انسان، به ویژه خانواده در آن زندگی می کند، منزل، جایی که جانوران در آن زندگی می کنند، لانه، کنام،
هر یک از چندضلعی های موجود در یک صفحه مثلاً خانۀ شطرنج، پیراهن چهارخانه،
اتاق، مکان انجام دادن کاری مانند آهنگری، تیمار کردن، چاپ کردن و عبادت کردن در کلمات «آهنگرخانه»، «تیمارخانه»، «چاپخانه» و «عبادتخانه»،
در علم نجوم هر یک از بخش های ناهموار منطقه البروج، اتاق
خانۀ باد: در علم نجوم کنایه از برج میزان،برای مثال سنبلۀ چرخ را خرمن شادی بسوخت / آتش خورشید کرد خانۀ باد اختیار (خاقانی - ۱۸۳)
خانه خانه: خانه به خانه، دارای خانه های متعدد، دارای شکل های چهارگوش مانند صفحۀ شطرنج
خانۀ خدا: کنایه از کعبه، مسجد
خانۀ کمان: سوراخ موجود در میانۀ کمان، در کنار محل دست گرفتن، که تیر را از آن می گذرانند، کمان خانه
- خانه ((نْ یا نِ دِ))
- اتاق، سرای، دار
خانه بخت رفتن: کنایه از شوهر کردن
- خانه
- House, Home
- خانه
- Zuhause, Haus
- خانه
- будинок , дім
- خانه
- 家 , 房子
- خانه
- hogar, casa
- خانه
- maison
- خانه
- บ้าน , บ้าน , บ้าน
- خانه
- בית , בית
- خانه
- 집 , 집
- خانه
- nyumba
- خانه
- বাড়ি , ঘর
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرم گشتن
شهاب شهاب ثاقب، سنگی که از محیط خارج از فضای زمین بر زمین ساقط شود
شهاب، شعله، شعلۀ آتش، در علم نجوم خطی روشن در آسمان که بر اثر برخورد سنگی آسمانی با جوّ زمین و سوختن آن ایجاد می شود
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خانم، زن بزرگ زاده، زن شریف، خاتون، کلمه خطاب به زنان و دختران، به صورت پسوند و پیشوند همراه بابعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
بانو، دوشیزه
مرخا
محرک