جدول جو
جدول جو

معنی خاموشانه - جستجوی لغت در جدول جو

خاموشانه
بی سروصدا، آرام، خموشانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خموشانه
تصویر خموشانه
شراب گیرا و قوی، خاموشانه، حق السّکوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موشانه
تصویر موشانه
همچون موش مانند موشان، برای مثال همچو نخلی برنیارد شاخ ها / کرده موشانه زمین سوراخ ها (مولوی - ۶۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
جمع واژۀ خاموش، بی صدایان، ساکتها، سکوت کنندگان،
- وادی خاموشان، کنایه از قبرستان و گورستان است:
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است،
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز،
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خَ نَ / نِ)
حق السکوت. رشوتی که به کسی می دهند تا او در موردی سکوت کند. (یادداشت بخط مؤلف) :
صد دگر بخموشانه میدهم رشوت
نه بهر من ز برای خدای را زنهار.
انوری
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است جزء دهستان حومه مرکزی شهرستان فومن واقع در 6 هزارگزی باختری فومن. ناحیه ای است واقع در کنار راه فرعی صومعه سرا به ماکلوان. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریایی. دارای 191 تن سکنه که شیعی مذهب و طالشی زبانند. آب آنجا از رود خانه ماسوله و محصولات آنجا برنج و چای و ابریشم و عسل و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، واقع در 25هزارگزی ضیأآباد و سه هزارگزی راه شوسه، این ده در جلگه قرارگرفته و دارای آب و هوای معتدل میباشد، جمعیت آن 373 تن است، آب راموشان از قنات و رودخانه تأمین می شود، محصول آن غلات و سردرختی است که درختهای زردآلو و بادام فراوان دارد، پیشۀ مردم آن کشاورزی و قالی بافی و جاجیم بافی است، از طریق اصفهان میتوان ماشین برد، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
خاموشها. ساکتها. (یادداشت بخط مؤلف). کنایه از مردگان:
رو به گورستان دمی خامش نشین
آن خموشان سخنگو را ببین.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ نَ)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در شمال باختری مشهد وجنوب مالرو عمومی مشهد به اخلمد. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 103 تن سکنه. آب آن ازقنات و محصول آن غلات و چغندر و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت. راه مالرو است. (از جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خموشانه
تصویر خموشانه
خاموش مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موشانه
تصویر موشانه
مانند موش همچون موشان: (همچو نخلی بر نیارد شاخها کرده موشانه زمین سوراخها) (مثنوی. نیک. 4: 5)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خموشانه
تصویر خموشانه
حق السکوت
فرهنگ واژه فارسی سره
آرام آرام، بی سروصدا، حق السکوت
فرهنگ واژه مترادف متضاد