- خالم
- برابر هموار
معنی خالم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خانم، زن بزرگ زاده، زن شریف، خاتون، کلمه خطاب به زنان و دختران، به صورت پسوند و پیشوند همراه بابعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
بانو، دوشیزه
تهی، ونگ
مرخا
آفرینشگر، آفریننده، آفریدگار
سره، ناب، زدوده
پیشکار
پایانی
دردناک، اندوه
ستمگر، بیدادگر، جفاکار
تندرست
دانشمند، جهان، گیتی
بی گزند و درست، بی عیب، صحیح
پوشسبا (پوشسب احتلام)، بالیده برنا (بالغ)
خواهر مادر
دایی کاکویه خالو پارسی نیز هست و برابر است با سورنای دائی خال برادر مادر. خواهر مادر، جمع خالات
نو بیرون آورنده، آفریدگار، آفریننده، بوجود آورنده
گول، احمق، نا نجیب
زنی که با دادن مال طلاق گرفته باشد
آمیزنده
ساده، ناب، صافی، بی غش، بی آمیغ
همیشه و جاودان، مرقش
مرگ
مرد فریبنده، زبانباز، حقه باز
رها کننده، سرد، بد کاره
بانو، خاتون، بی بی
گمنام، بی ارزش گمنام بی نام و نشان، بی قدر فرومایه، جمع خاملین
تهی، تنها، یکه
خدمتکار، پرستار، نوکر، چاکر، گماشته، ملازم
آخر و پایان هر چیزی