جدول جو
جدول جو

معنی خالقداد - جستجوی لغت در جدول جو

خالقداد
(لِ)
دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل. واقع در 16 هزارگزی خاور سکوهه و 20 هزارگزی خاور شوسۀ زاهدان زابل. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای گرم و معتدل. دارای 2395 تن سکنه که مذهبشان شیعه و سنی و زبانشان فارسی و بلوچی است. آب آنجا از رود خانه هیرمند است و محصول این ده، غلات و پنبه و لبنیات و صیفی میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی است. راه فرعی و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خال دار
تصویر خال دار
دارای خال
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
بریده شدن و شکافته گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انشقاق. (ازاقرب الموارد). شکافته شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(اِ بِ)
از گلو فروبردن دارو را. (منتهی الارب). دارو به یک جانب دهن فروخوردن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، افزون شدن گیاه و درهم پیچیدن آن. (منتهی الارب). بهم درشدن شاخهای درخت. (تاج المصادر بیهقی). بهم درشدن گیاه و شاخ درخت وبرپیچیده شدن. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام شش جزیره است برابر شهرهای مغرب و بنام ’جزایر سعادت’ نیز معروفند فاصله جزایر خالدات را از ساحل اقیانوس ده درجه می گفتند و از خط استواء میان 27 درجه و نیم تا 29 درجه و نیم عرض شمالی در سواحل غربی افریقا واقعاند و طول غربی آنها نسبت بپاریس از حدود 15 درجه و نیم تا 20 درجه و نیم تخمین زده شده است. (از کتاب التفهیم بیرونی متن و حاشیۀ ص 173). حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب می آورد: طول اقالیم از آنجا (از جزائر خالدات) شمارند و بعضی از ساحل مغرب یک درجه از آن کمتر بود. (از نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 237). طبق تحقیقات جدیدخالدات مرکب از هفت جزیره مسکون است بنامهای زیر:
1- تنریف. 2- فورتونتورا. 3- کاناری کبیر. 4- لانزاروت. 5- پالما. 6- گومرا. 7- جزیره هیرو. رجوع به کاناری شود
لغت نامه دهخدا
(نِ شَ تَ / تِ)
آنکه خال دارد، صاحب خال، مرقش، اشیم، منقط:
ز لعل خالدار گلرخان بیدل مباش ایمن
بلای جان بود با هم چو آمیزد می و افیون،
بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ فُ)
شتافتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
نام یک نوع درختی است از جنس گوجه بنا بر تلفظ گیلانیان، (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 241)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از هفتاد تن مشایخ که از اسرائیل برای اعانت موسی برگزیده شدند، و بمعنی کسی است که خدا او را دوست دارد. (از قاموس کتاب مقدس). در قرآن کریم آمده: و اختار موسی قومه سبعین رجلاً لمیقاتنا (قرآن 155/7) ، یعنی موسی برای میقات، هفتاد تن از قوم خود برگزید، بگفتۀ صاحب قاموس مقدس، الدادیکی از آنان بوده است. و رجوع به کتاب مذکور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارقداد
تصویر ارقداد
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالدار
تصویر خالدار
فندین پیسه دار پرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
رصدت
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
Freckled, Polkadotted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
tacheté, à pois
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام گاوی با پوست دورنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
نامی برای گاو سیاه رنگ و خال خالی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
lentigginoso, a pois
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
веснушчатый , в горошек
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
sommersprossig, gepunktet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
веснянкуватий , в горошок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
piegowaty, w groszki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
有雀斑的 , 有圆点的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
جھریوں والا , نقطہ دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
con pecas, con lunares
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
তিলযুক্ত , ডটেড
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
na madoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
çilleri, benekli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
주근깨 있는 , 물방울 무늬의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
sardento, com bolinhas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
מנוקד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
तिलों वाला , धब्बेदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
bertahi, bercak-bercak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
กระเต็มไปด้วยฝ้า , ลายจุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
met sproeten, met stippen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
そばかすのある , 水玉模様
دیکشنری فارسی به ژاپنی