جدول جو
جدول جو

معنی خالدآبادی - جستجوی لغت در جدول جو

خالدآبادی
(لِ)
ابراهیم بن محمد خالدآبادی مروزی مکنی به ابواسحاق. وی به خالدآباد سرخس منسوب است. او از دانشمندان عصر خود بود و تصنیف اصول کردو شرحی بر ’المختصر مزنی’ نوشت. مردم از نقاط مختلف بدو رو آوردند و بوسیلۀ او علم فقه انتشار یافت. هفتاد تن از مشاهیر علماء نزد او علم آموختند. ابتداءدر بغداد مجلس درس داشت و سپس به مصر انتقال یافت ودر آنجا مجلس درس خود را چون مجلس شافعی برپا ساخت و مردم از اکناف دور او جمع شدند و به مصر در سال 340 هجری قمری وفات کرد. (از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 389). و رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن احمد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
دهی است از دهستان بادرود بخش مرکزی شهرستان کاشان. واقع در 30 هزارگزی شمال نطنز و 24 هزارگزی خاور پل هنجن. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل با 2800 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی تاتی است. آب آنجا از 3 رشتۀ قنات میباشد و محصولات آن غلات و حبوبات و پنبه وتنباکو و انگور است. شغل اهالی زراعت و شترداری و صنایع دستی قالی بافی است. راه فرعی به شوسه دارد و دارای دبستان است. مزارع جنت آباد و حاجی آباد و کریم آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
خالد بن عبدالله است از بطن زباد از بطون بنی کعب. (تاج العروس). سمعانی آرد: خالد بن عبدالله زبادی از عزاک بن مالک و مشکان بن عمر روایت دارد و جعفر بن ربیعه و عمرو بن حرث از او نقل حدیث کرده اند. خالد بن عبدالله منسوب است به زباد از فرزندان کعب بن حجر و او را زبادی نیز گفته اند. (از انساب سمعانی). رجوع به زباد شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
منسوب به اسدآباد همدان و جماعتی از مشاهیر علماء و محدثین بدان نسبت دارند. (انساب سمعانی) (معجم البلدان) ، دندان افکندن شتر بهشت سالگی. (منتهی الارب) ، شش شدن. (تاج المصادر بیهقی). شش تن شدن قوم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
جمال الدین (سید...) مشهور به افغانی. رجوع به جمال الدین (سید...) شود، جمع واژۀ ست ّ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ اِ)
ابراهیم بن احمد بن اسحاق المروزی خالدآبادی. فقیه شافعی، امام عصر خویش، شاگرد ابن سریج درفتوی و تدریس. و درب مروزی به بغداد منسوب بدوست. او صاحب تألیفات کثیره است و در آخر عمر به مصر رفت و در سال 340 هجری قمری بدانجا درگذشت. او راست: کتاب شرح مختصر المزنی. کتاب الفصول فی معرفه الاصول. کتاب الشروط و الوثائق. کتاب الوصایا و حساب الدور. کتاب الخصوص و العموم. (از فهرست ابن الندیم و جز آن)
لغت نامه دهخدا