دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 1500 گزی خاوری راه شوسۀ شاهی به ساری، 3 هزارگزی شمال خاوری ساری. دشت، هوای آن معتدل و مرطوب، و آب آن از رود خانه سیاه رود و چشمه. محصول آن، برنج، غلات، توتون، پنبه، نیشکر و ابریشم است. 2000 تن سکنه دارد که بشغل زراعت و کارگری در کارخانه ها اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. راه شوسۀ فرعی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 1500 گزی خاوری راه شوسۀ شاهی به ساری، 3 هزارگزی شمال خاوری ساری. دشت، هوای آن معتدل و مرطوب، و آب آن از رود خانه سیاه رود و چشمه. محصول آن، برنج، غلات، توتون، پنبه، نیشکر و ابریشم است. 2000 تن سکنه دارد که بشغل زراعت و کارگری در کارخانه ها اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. راه شوسۀ فرعی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر (شاهی سابق). واقع در 9هزارگزی جنوب باختری قائم شهر. دارای 1655 تن سکنه. آب آن از نهر هتکه رود خانه تالار و محصول آن برنج، غلات، پنبه، توتون، مرکبات، صیفی و سیب می باشد. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی پارچه، ابریشم و کرباس بافی است. راه آنجا مالرو و بنای زیارتگاه سیدحسن و سیدحیدر از ابنیۀ قدیمی آنجاست. این آبادی از خطیرکلا، تیرخیل و باغشت تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر (شاهی سابق). واقع در 9هزارگزی جنوب باختری قائم شهر. دارای 1655 تن سکنه. آب آن از نهر هتکه رود خانه تالار و محصول آن برنج، غلات، پنبه، توتون، مرکبات، صیفی و سیب می باشد. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی پارچه، ابریشم و کرباس بافی است. راه آنجا مالرو و بنای زیارتگاه سیدحسن و سیدحیدر از ابنیۀ قدیمی آنجاست. این آبادی از خطیرکلا، تیرخیل و باغشت تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
در اساطیریونانی پارکها سه ربه النوع دوزخ و حاکم بر زندگی بشرند و تاروپود حیات آدمی بدست ایشان رشته شود، از این سه یکی بنام کلوتو بر ولادت فرمانروائی دارد و گلولۀ نخ بدست اوست دیگری لاسزی که دوک را چرخاند و سه دیگر آتروپس که رشته را برد، نام پردۀنقاشی از میکلانژ و آن در تالار فلورانس محفوظ است
در اساطیریونانی پارکها سه ربه النوع دوزخ و حاکم بر زندگی بشرند و تاروپود حیات آدمی بدست ایشان رشته شود، از این سه یکی بنام کلوتو بر ولادت فرمانروائی دارد و گلولۀ نخ بدست اوست دیگری لاسزی که دوک را چرخاند و سه دیگر آتروپس که رشته را بُرد، نام پردۀنقاشی از میکلانژ و آن در تالار فلورانس محفوظ است
دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 18 هزارگزی شمال جادۀ بابل به شاهی، و 1500 گزی جادۀ بابل به شاهی، و شاهی به کیاکلا. دشت، و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه تالار و چاه، و محصول آن برنج، کنجد، کنف، پنبه و مختصری غلات است. از سه محله بنام بالا، پائین و میان سارزکلا تشکیل شده، 340 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 18 هزارگزی شمال جادۀ بابل به شاهی، و 1500 گزی جادۀ بابل به شاهی، و شاهی به کیاکلا. دشت، و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی، آب آن از رود خانه تالار و چاه، و محصول آن برنج، کنجد، کنف، پنبه و مختصری غلات است. از سه محله بنام بالا، پائین و میان سارزکلا تشکیل شده، 340 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل. واقع در 15000گزی شمال خاوری آمل. موقع جغرافیایی آن دشت و معتدل و مرطوب و مالاریایی و سکنۀ آن 185 تن است. آب آن از چشمه و رود هراز است و محصول آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اورزود بخش نور شهرستان آمل. واقع در 12هزارگزی بلده و 41هزارگزی خاور شوسۀ چالوس (حدود کندوان). موقعیت این ناحیه کوهستانی و سردسیر است با 380 تن سکنه که مازندرانی و فارسی زبانند. این ده از چشمه سار مشروب می شود و محصولش غلات و لبنیات و حبوبات است. اهالی بکشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه آنجا مالرو است. در زمستان اکثر سکنه برای تأمین معاش بصورت کارگری بحدود آمل میروند. ساکنین قراء دهستان اورزود از کوههای این آبادی گچ استخراج مینمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 150 شود
دهی است از دهستان اورزود بخش نور شهرستان آمل. واقع در 12هزارگزی بلده و 41هزارگزی خاور شوسۀ چالوس (حدود کندوان). موقعیت این ناحیه کوهستانی و سردسیر است با 380 تن سکنه که مازندرانی و فارسی زبانند. این ده از چشمه سار مشروب می شود و محصولش غلات و لبنیات و حبوبات است. اهالی بکشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه آنجا مالرو است. در زمستان اکثر سکنه برای تأمین معاش بصورت کارگری بحدود آمل میروند. ساکنین قراء دهستان اورزود از کوههای این آبادی گچ استخراج مینمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 150 شود
پادشاه را گویند، (جهانگیری)، در گیلان حاکم و بزرگ را مینامیده اند و کیا نیز همین معنی را دارد و طایفه ای از حکام کیانیه سیادت داشته اند، (انجمن آرا)، مقلوب الاضافت است یعنی کیای کار بمعنی خداوند کارها که کارها بدو متعلق باشند و آن عبارت است از پادشاه و در برهان بکاف دوم فارسی بمعنی وزیر نوشته و بعضی اهل لغت بمعنی کارفرما و کاردار نیز نوشته اند، (غیاث) (آنندراج) : ای معدن نور و صفاای شمس تبریزی بیا کاین روح بی کار کیا بی تابش تو خامداست، مولوی (ازآنندراج)، ، یک عنصر از عناصر اربعه
پادشاه را گویند، (جهانگیری)، در گیلان حاکم و بزرگ را مینامیده اند و کیا نیز همین معنی را دارد و طایفه ای از حکام کیانیه سیادت داشته اند، (انجمن آرا)، مقلوب الاضافت است یعنی کیای کار بمعنی خداوند کارها که کارها بدو متعلق باشند و آن عبارت است از پادشاه و در برهان بکاف دوم فارسی بمعنی وزیر نوشته و بعضی اهل لغت بمعنی کارفرما و کاردار نیز نوشته اند، (غیاث) (آنندراج) : ای معدن نور و صفاای شمس تبریزی بیا کاین روح بی کار کیا بی تابش تو خامداست، مولوی (ازآنندراج)، ، یک عنصر از عناصر اربعه
سلطان محمد پسر کارکیا ناصرکیا پادشاه گیلان (از سال 851 هجری قمری تا 883 هجری قمری پادشاهی کرده) و کتاب کنز اللغات را محمد بن عبدالخالق بنام او کرده است، (ازفهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 251) سلطان احمد، از حکام لاهیجان: درآن منزل کارکیا سلطان احمد که سابقاً بپایۀ سریر اعلی آمده بود مشمول انواع انعام و اکرام، اجازت یافته روی بلاهجان نهاد، (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 568) ناصر کیا پادشاه گیلان، (از فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 251)، و رجوع به کارکیا (سلطان محمد) شود سلطان حسین حاکم گیلان، (از حبیب السیر ج 3 ص 345) میرزاعلی حاکم گیلان، (از سعدی تا جامی ص 461)
سلطان محمد پسر کارکیا ناصرکیا پادشاه گیلان (از سال 851 هجری قمری تا 883 هجری قمری پادشاهی کرده) و کتاب کنز اللغات را محمد بن عبدالخالق بنام او کرده است، (ازفهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 251) سلطان احمد، از حکام لاهیجان: درآن منزل کارکیا سلطان احمد که سابقاً بپایۀ سریر اعلی آمده بود مشمول انواع انعام و اکرام، اجازت یافته روی بلاهجان نهاد، (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 568) ناصر کیا پادشاه گیلان، (از فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 251)، و رجوع به کارکیا (سلطان محمد) شود سلطان حسین حاکم گیلان، (از حبیب السیر ج 3 ص 345) میرزاعلی حاکم گیلان، (از سعدی تا جامی ص 461)
دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه سار. راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان آنجا شال وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از چشمه سار. راه آن ماشین رو. صنایع دستی زنان آنجا شال وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
در جزیره سیسیل شهری به نام هراکلا وجود داشته که آن را ’می نوا’ نیزمیگفته اند. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است. (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود
دهی است از دهستان کیاکلابخش مرکزی شهرستان شاهی. واقع دریازده هزارگزی شمال باختری شاهی کنار شوسۀ شاهی ببابل. این ناحیه در دشت واقع است با آب و هوای معتدل ومرطوب و مالاریایی. دارای 110 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبانست. آب آن از رود خانه تالار و محصولاتش برنج، پنبه، کنف، کنجد، نیشکر و صیفی است. اهالی بکشاورزی گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان کیاکلابخش مرکزی شهرستان شاهی. واقع دریازده هزارگزی شمال باختری شاهی کنار شوسۀ شاهی ببابل. این ناحیه در دشت واقع است با آب و هوای معتدل ومرطوب و مالاریایی. دارای 110 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبانست. آب آن از رود خانه تالار و محصولاتش برنج، پنبه، کنف، کنجد، نیشکر و صیفی است. اهالی بکشاورزی گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
بیونانی داروئی است که آن را مازریون گویند، برگ آن از برگ زیتون کوچکتر و از برگ مورد بزرگتر میباشد و رنگش بزردی گراید، گرم و خشک است در چهارم، بر برص و بهق طلا کنند نافع باشد و با عسل بر ریشهای خشک مالند سود دهد و آن را خامالیون هم گویند و بعربی زیتون الارض خوانند و بعضی گفته اند که خامالا بیونانی حربا باشد و آن نوعی از چلپاسه است و بعربی اسدالارض گویند، (برهان قاطع) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 357)، نام دوائی است که آن رامازریون نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، هفت برگ، (فرهنگ جهانگیری)، نیز رجوع به حربا شود
بیونانی داروئی است که آن را مازریون گویند، برگ آن از برگ زیتون کوچکتر و از برگ مورد بزرگتر میباشد و رنگش بزردی گراید، گرم و خشک است در چهارم، بر برص و بهق طلا کنند نافع باشد و با عسل بر ریشهای خشک مالند سود دهد و آن را خامالیون هم گویند و بعربی زیتون الارض خوانند و بعضی گفته اند که خامالا بیونانی حربا باشد و آن نوعی از چلپاسه است و بعربی اسدالارض گویند، (برهان قاطع) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 357)، نام دوائی است که آن رامازریون نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، هفت برگ، (فرهنگ جهانگیری)، نیز رجوع به حربا شود
وی حسین حنفی پیشاوری و شهیر به ’خانملا’ مولوی است. مرگ او در حدود 1210 هجری قمری اتفاق افتاد. او راست: 1- تفسیر اتقان فی علوم القرآن. که در دهلی بسال 1280 هجری قمری چاپ شد. 2- حاشیۀ خانملا. کتابی است بر حاشیۀ میرزاهد بر شرح دوانی در منطق که در قازان بسال 1888 میلادی در 419 صفحه چاپ شده است. (از معجم المطبوعات)
وی حسین حنفی پیشاوری و شهیر به ’خانملا’ مولوی است. مرگ او در حدود 1210 هجری قمری اتفاق افتاد. او راست: 1- تفسیر اتقان فی علوم القرآن. که در دهلی بسال 1280 هجری قمری چاپ شد. 2- حاشیۀ خانملا. کتابی است بر حاشیۀ میرزاهد بر شرح دوانی در منطق که در قازان بسال 1888 میلادی در 419 صفحه چاپ شده است. (از معجم المطبوعات)
به محل تحسین و تعجب مستعمل است. (آنندراج) (دمزن). خدا مبارک کرد یا کند. لفظ مذکور بیشتر در تعجب و تحسین استعمال می شود. (فرهنگ نظام). کلمه تحسین مأخوذ از تازی یعنی برکت دهد تو را خدای. (ناظم الاطباء). مخفف بارک اﷲ لک، برکت دهاد ترا خدای تعالی. زه. افزون باد. بگوالاد. خدای افزونی دهد. آفرین و مرحبا. (ناظم الاطباء). آفرین. احسنت. وه وه. خه خه. تبارک اﷲ. تعالی اﷲ. بخ بخ. به به: گر این فصل بر کوه خوانی همانا که جز بارک اﷲ صدایی نیابی. خاقانی. راویان کآیت انشاء من انشاد کنند بارک اﷲ همه بر صاحب انشا شنوند. خاقانی. الوداع ای دمتان همره آخر دم من بارک اﷲ چه بآیین رفقایید همه. خاقانی. کلک تو بارک اﷲ، بر ملک و دین گشاده صد چشمه آب حیوان از قطرۀ سیاهی. حافظ. - امثال: از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. (امثال و حکم دهخدا). بارک اﷲ قبای کسی را رنگین نکند. (امثال و حکم دهخدا) ، کنسرت موزون و هماهنگ. (دمزن). و رجوع به بارکاو، شود
به محل تحسین و تعجب مستعمل است. (آنندراج) (دِمزن). خدا مبارک کرد یا کند. لفظ مذکور بیشتر در تعجب و تحسین استعمال می شود. (فرهنگ نظام). کلمه تحسین مأخوذ از تازی یعنی برکت دهد تو را خدای. (ناظم الاطباء). مخفف بارک اﷲ لک، برکت دهاد ترا خدای تعالی. زه. افزون باد. بگوالاد. خدای افزونی دهد. آفرین و مرحبا. (ناظم الاطباء). آفرین. احسنت. وه وه. خَه خَه. تبارک اﷲ. تعالی اﷲ. بَخ بَخ. بَه بَه: گر این فصل بر کوه خوانی همانا که جز بارک اﷲ صدایی نیابی. خاقانی. راویان کآیت انشاء من انشاد کنند بارک اﷲ همه بر صاحب انشا شنوند. خاقانی. الوداع ای دمتان همره آخر دم من بارک اﷲ چه بآیین رفقایید همه. خاقانی. کلک تو بارک اﷲ، بر ملک و دین گشاده صد چشمه آب حیوان از قطرۀ سیاهی. حافظ. - امثال: از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. (امثال و حکم دهخدا). بارک اﷲ قبای کسی را رنگین نکند. (امثال و حکم دهخدا) ، کنسرت موزون و هماهنگ. (دِمزن). و رجوع به بارکاو، شود
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اَهلَمرُستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 12 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل مرطوب و215 تن سکنه، آب آن از رود خانه هراز و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و صیفی و شغل مردمش زراعت است. معصوم زاده ای در آنجا مدفون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). از دیه های دابو از توابع آمل است. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 152)
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 12 هزارگزی شمال خاوری آمل در دشت واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل مرطوب و215 تن سکنه، آب آن از رود خانه هراز و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و صیفی و شغل مردمش زراعت است. معصوم زاده ای در آنجا مدفون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). از دیه های دابو از توابع آمل است. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 152)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل. که در11 هزارگزی باختر آمل در دشت واقع است. هوایش معتدل و مرطوب است و دارای 60 تن سکنه میباشد. آبش از رود خانه ناپلارود و محصولش برنج و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12 هزارگزی چنوب آمل و یک هزارگزی باختر شوسه آمل به لاریجان. ناحیه ای است دشتی و معتدل و مرطوب و مالاریائی. سکنه آن 140 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی می باشد. آب آنجا از تجرود هزار و محصولات آنجا برنج مختصر و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ج 3)
دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12 هزارگزی چنوب آمل و یک هزارگزی باختر شوسه آمل به لاریجان. ناحیه ای است دشتی و معتدل و مرطوب و مالاریائی. سکنه آن 140 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی می باشد. آب آنجا از تجرود هزار و محصولات آنجا برنج مختصر و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ج 3)
دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 52 هزارگزی جنوب باختری شیراز و در 28 هزارگزی شوسۀ شیراز به کازرون محلی است جلگه ای با هوای معتدل. تعداد سکنه آن 128 تن و زبانشان فارسی و لری است و مذهبشان شیعه است. آب آنجا از رودخانه قره آغاج و محصولاتش غلات و لبنیات و حبوبات میباشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سیاخ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 52 هزارگزی جنوب باختری شیراز و در 28 هزارگزی شوسۀ شیراز به کازرون محلی است جلگه ای با هوای معتدل. تعداد سکنه آن 128 تن و زبانشان فارسی و لری است و مذهبشان شیعه است. آب آنجا از رودخانه قره آغاج و محصولاتش غلات و لبنیات و حبوبات میباشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)