جدول جو
جدول جو

معنی خارپر - جستجوی لغت در جدول جو

خارپر
پرهایی که در ابتدا به شکل خار در تن جوجه های پرندگان می روید، تیغ پر، سیخ پر
تصویری از خارپر
تصویر خارپر
فرهنگ فارسی عمید
خارپر
(پَ)
سیخ پر. تیغ پر. پرهای ابتدائی مرغان که بصورت خار است. رجوع به تیغپر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خارور
تصویر خارور
خاردار، دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان میان آب (بلوک عنافجه) بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 34 هزارگزی شمال اهواز و یک هزارگزی ایستگاه راه آهن خاور، ناحیه ای است دشتی و گرمسیر با 500 تن سکنه مذهبشان شیعه و زبانشان عربی و فارسی است آب آنجا از رودخانه شاهور و محصولات آنها غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع آن قالیچه بافی وراه آنجا در تابستان اتومبیل رو و ساکنین آن از طایفۀ سادات میباشند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
خاروار. خارآور
لغت نامه دهخدا
(سَ)
چیزی که مانند خار باریک و سر تیز باشد. (آنندراج). هر چیز نوک دار. (ناظم الاطباء). خار بسیار سرتیز و هر چیز تیز نوکدار. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 361)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
یکی از شهرهای ساحلی جمهوری لیبریا که در ساحل رود خانه گرن واقع شده است و بوسیلۀ اقیانوس اطلس مشروب میشود و 4000 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ)
خارپرها بر آوردن چوزه پیش از سیاه شدن. اسلغباب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا