جدول جو
جدول جو

معنی خارش - جستجوی لغت در جدول جو

خارش
خاریدن، پیدا شدن حالت یا علتی در پوست بدن که باعث خاریدن آن شود، در پزشکی جرب
تصویری از خارش
تصویر خارش
فرهنگ فارسی عمید
خارش
(رِ)
خناق. (نام مرضی است که در گلو عارض میشود)
لغت نامه دهخدا
خارش
(رِ)
آخذ از روی عنف. دریابنده. گیرنده
لغت نامه دهخدا
خارش
عمل خاریدن
تصویری از خارش
تصویر خارش
فرهنگ لغت هوشیار
خارش
((رِ))
خاریدن، گر، بیماری پوستی که با خارش همراه است
تصویری از خارش
تصویر خارش
فرهنگ فارسی معین
خارش
حک، خناق، گر، جرب، آبنه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خارش
اگر کسی بیند او را خارش تن پدید آمد، دلیل که طلب خویشان کند و از ایشان غم واندوه بیند. محمد بن سیرین
اگر بیند از خارش، وی گزند و رنج رسید، دلیل که او را از خویشان مضرت رسد. اگر ازخارش مضرت نیافت از ایشان گزند نرسد.
خارش تن، دلیل است بر بازجستن احوال خویشان.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
خارش
مثيرٌ للحكّة
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به عربی
خارش
Itchiness
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خارش
démangeaison
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خارش
خورشت، آزار، سوزش، خارش
فرهنگ گویش مازندرانی
خارش
gatal
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خارش
picazón
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خارش
зуд
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به روسی
خارش
Juckreiz
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به آلمانی
خارش
свербіж , свербіж
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خارش
swędzenie
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به لهستانی
خارش
瘙痒
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به چینی
خارش
coceira
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خارش
prurito
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خارش
jeuk
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به هلندی
خارش
खुजली
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به هندی
خارش
خارش
دیکشنری اردو به فارسی
خارش
خارش
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به اردو
خارش
চুলকানি , চুলকানি
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به بنگالی
خارش
kuwashwa, muwasho
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خارش
kaşıntı
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خارش
가려움증
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به کره ای
خارش
かゆみ
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خارش
อาการคัน , อาการคัน
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به تایلندی
خارش
גירוד , גרד
تصویری از خارش
تصویر خارش
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خارشک
تصویر خارشک
جرب،
میل شدید جنسی
فرهنگ فارسی عمید
(رِ شَ)
بیمار ابنه زدگی. حکّه. خارش، خارش مقعد که آن را کرمک گویند
لغت نامه دهخدا
خورشتی
فرهنگ گویش مازندرانی
بیماری خارش، سوزش
فرهنگ گویش مازندرانی