تخلص شاعری که اصلاً اصفهانی و مسکنش سمنان بود این بیت از اوست: نام لیلی به سر تربت مجنون مبرید بگذارید که بیچاره قراری گیرد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2011) تخلص شاعری تبریزی بوده است که این بیت از اوست: بخت آنم کو که خواب آلوده برخیزی شبی ناله ام بشناسی و گوشی بفریادم کنی، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2011)
تخلص شاعری که اصلاً اصفهانی و مسکنش سمنان بود این بیت از اوست: نام لیلی به سر تربت مجنون مبرید بگذارید که بیچاره قراری گیرد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2011) تخلص شاعری تبریزی بوده است که این بیت از اوست: بخت آنم کو که خواب آلوده برخیزی شبی ناله ام بشناسی و گوشی بفریادم کنی، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2011)
هذه النسبه الی اخروهی قصه (ظ: قصبه) دهستان بین جرجان و بلادحراسان (ظ: خراسان) هکذا ذکره ابوبکر الخطیب الحافظفی کتاب المونیف (؟) و اطنابی قراه بخط ابی عبداﷲ محدبن عبدالواحد الدما والحافظ الاصبهان ان اخر قریه بدهستان و هو دخل تلک البلاد و عرف المواضع فحصل من القولین ان اخر اسم قصبه (قصبه) دهستان او قربه (قریه؟) بها. (انساب سمعانی ص 14). و عبارت غلط و مضطرب است
هذه النسبه الی اخروهی قصه (ظ: قصبه) دهستان بین جرجان و بلادحراسان (ظ: خراسان) هکذا ذکره ابوبکر الخطیب الحافظفی کتاب المونیف (؟) و اطنابی قراه بخط ابی عبداﷲ محدبن عبدالواحد الدما والحافظ الاصبهان ان اخر قریه بدهستان و هو دخل تلک البلاد و عرف المواضع فحصل من القولین ان اخر اسم قصبه (قصبه) دهستان او قربه (قریه؟) بها. (انساب سمعانی ص 14). و عبارت غلط و مضطرب است
شاعری است باستانی که از زمان و سرگذشت او آگاهی دقیقی دردست نیست. اسدی در لغت فرس بیتی از او در شاهد واژۀ ’گراز’ بمعنی کوزه و قنینه آورده است: با نعمت تمام به درگاهت آمدم امروز با گرازی و چوبی همی روم. رجوع به لغتنامۀ اسدی شود
شاعری است باستانی که از زمان و سرگذشت او آگاهی دقیقی دردست نیست. اسدی در لغت فرس بیتی از او در شاهد واژۀ ’گراز’ بمعنی کوزه و قنینه آورده است: با نعمت تمام به درگاهت آمدم امروز با گرازی و چوبی همی روم. رجوع به لغتنامۀ اسدی شود
حالت و رفتار خر گرفتن. حالت نفهمیدگی ولی غیرواقعی. حالت کودنی غیرحقیقی: از پی رد و قبول عامه خود را خر مساز زآنکه نبود کار عامه جز خری یا خرخری. سنائی. - خود را بخرخری زدن، کنایه از تجاهل کردن. خود را بنفهمیدگی زدن
حالت و رفتار خر گرفتن. حالت نفهمیدگی ولی غیرواقعی. حالت کودنی غیرحقیقی: از پی رد و قبول عامه خود را خر مساز زآنکه نبود کار عامه جز خری یا خرخری. سنائی. - خود را بخرخری زدن، کنایه از تجاهل کردن. خود را بنفهمیدگی زدن
ابوالقاسم سعدی سعیدالخاخسری خادم ابوعلی یرمانی فقیه بوده است و از روات است. (انساب سمعانی). روات در دنیای حدیث شناسی اسلامی به کسانی گفته می شود که احادیث را از دیگران می شنوند، حفظ می کنند و به نسل های بعدی انتقال می دهند. این افراد در فرآیند گردآوری و انتشار حدیث، نقش مؤثری دارند. به ویژه در دوره های بعد از پیامبر اسلام (ص)، روات با دقت خود، موجب حفظ سنت نبوی در برابر تحریف ها و تغییرات شدند.
ابوالقاسم سعدی سعیدالخاخسری خادم ابوعلی یرمانی فقیه بوده است و از روات است. (انساب سمعانی). روات در دنیای حدیث شناسی اسلامی به کسانی گفته می شود که احادیث را از دیگران می شنوند، حفظ می کنند و به نسل های بعدی انتقال می دهند. این افراد در فرآیند گردآوری و انتشار حدیث، نقش مؤثری دارند. به ویژه در دوره های بعد از پیامبر اسلام (ص)، روات با دقت خود، موجب حفظ سنت نبوی در برابر تحریف ها و تغییرات شدند.