جدول جو
جدول جو

معنی خاجوئی - جستجوی لغت در جدول جو

خاجوئی
طایفه ای است از طوایف کرمان و بلوچستان مرکب از 200 تن، سردسیر آنها در اطراف بلوچستان و پاریز و سلوئیه و فریدون و موردین و گرمسیر اطراف کوه خاجوئی چاه نار و سایر چاه هاست، (از جغرافیا سیاسی کیهان ص 94)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت، سخن نگفتن، برای مثال دو چیز طیرۀ عقل است دم فروبستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (سعدی - ۵۳)، از میان رفتن شعله، گرمی، روشنایی یا جریان برق چیزی
فرهنگ فارسی عمید
ابن محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی مشهور به خاجوئی. مؤلف روضات گوید: وجه نسبت اخیر چنانکه ما در مصنفات مشهورۀ وی دیده ایم، توطن اوست در محلۀ خواجو که از محلات اصفهان است. وی عالم بارع و حکیم جامع و ناقد بصیر و محقق نحریر و از بزرگان متکلمین و متتبعین و فقها بود. ظریف فکرت و شریف فطرت، سلیم الجیبه و بزرگ هیبت قوی نفس، پا’دل، پاکیزه جان و پاکیزه خرد، بسیارزهد، نیکوخوی، خوش رفتار، مستجاب الدّعا، بی ادعاء، در نظر ملو’ و اعیان معظم و مفخم بود، چنانکه نادرشاه با سطوت و صولتی که داشت بعلماء زمان جز وی اعتنائی نداشت و جز برای او اقامۀ ادب نمیکرد و جز قول وی نمی پذیرفت، و این بجهت استغنای طبع اوو اکتفاء به اکل و شرب و لباس اند’ و قطع نظر از سوی الله و قصد قربت وی بود، اما چون این شیخ جلیل در زمانی فاسد و عصری میزیست که کسی بیاری علم و دین راهی نداشت، چه افاغنه بر ممال’ ایران استیلا داشتند و اعراض شیعه و خون و اموال ایشان را در همه جا مخصوصاً اصفهان حلال میدانستند، ویرا ذکری بزرگ و اشتهاری لایق در تصنیف کتاب و رساله نمانده، و استادی معروف به رای او یا اسنادی متصل بدو یا ازو بر وجه مکشوف شناخته نیست، گویی که چنین کاری بر او دشوار بود والا آنرا نقل میکرد و لامحاله از او در مبادی کتاب اربعین وی نقل میکردند چنانکه دأب مؤلف اربعینیات است. وی خود در خواتیم کتاب اربعین گوید: هذا الذی جمع فیه اربعین حدیثاً اغلبها فی العبادات... و پس از آنکه حق سخن را ادا کرده گفته: جمعتها فی زمان و الفتها فی مکان کانت عیون البصائر و الضمائر فیه کدره و دماءالمؤمنین المحرم سفکها بالکتاب و السنه فیه هدره و فروج المؤمنات مغصوبه فیه مملوکه بایمان الکفره الفجره قاتلهم الله بنبیه و اله الکرام البرره و کانت الاموال و الاولاد منهوبه فیه مسبیه مأسوره و بحار انواع الظلم مواجهفیه متلاطمه و سحائب الهموم و الغموم فیه متلاصقه متراکمه زمان هرج مرج مخرّب الاّثار مضطرب الاخبار محتوی الاخطار مشوش الافکار مختلف اللیل ملون النهار لایسیر فیه ذهن ثاقب و لایطیر فیه فکر صائب نمقتها و هذه حالی و ذل’ قالی فان عثرتم فیه بخلل او وقفتم فیه علی زلل فاصلحوه رحمکم الله ان ّ الله لایضیع اجرالمصلحین - انتهی. او راست: شرح الاربعین، شرحی مبسوط بر مدار’ در دو مجلد. فوائدالرجالیه. جامعالشتات فی النوادر المتفرقات. تعلیقات وی که بالغ بر هفت هزار بیت است مشحون بتحقیقات لطیفه و تدقیقات شریفه، در شرح کتاب شرح الاحادیث الاربعین لمولانا الشیخ بهاءالدین العاملی. و تعلیقات وی بر کتاب آیات الاحکام لمولانا المقدس الاردبیلی. و هدایهالفؤاد الی احوال المعاد. و رساله فی الامامه و رساله فی تحقیق الغناء و عظم ائمه، و آن ردیست بر صاحب کفایه. رساله فی الرّد علی الصوفیه الملعونه بالفارسیه. و رساله فی تحقیق ما لایتم ّ فیه الصلوه. و رساله فی ابطال الزّمان الموهوم مع انکاره استدلال السید الداماد علیه. رساله فی فضل الفاطمیین و کون المنتسب الیها بالام ّمنهم شرح مبسوط علی دعاءالصباح المنسوب الی امیرالمؤمنین (ع) و آن بالغ بر سه هزار بیت و تعلیقات لطیفه مدونه بر اجوبۀ مسائل سید مهنّابن سنان المدنی ازعلامه است و صاحب روضات گوید: از این کتاب در نزد مابخط شریف وی نسخه ایست. وی در یازدهم شعبان سنۀ 1173 هجری قمری درگذشت و در مزار تخت فولاد اصفهان نزدیک درب جنوبی آن که بسوی فارس مفتوح میگردد در جوار قبر فاضل هندی مدفون گردید. (روضات الجنات چ 1 صص 31-33)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلجوئی
تصویر دلجوئی
جوینده و تسلی دهنده دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سخن ناگفتن، بی سخنی، عدم تکلم، بی کلام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاجوری
تصویر تاجوری
تاج داری، سلطنت پادشاهی بزرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
Elfish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Extinguishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
Ungainliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
贵妇身份
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elficki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
wygaszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
незграбність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
de elfo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
精灵的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
熄灭
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
onhandigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
nobreza feminina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
неуклюжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
tytuł damy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
elfenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
гасіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
ельфійський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
титул леді
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
niezgrabność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Erlöschung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
Ladyship
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
desgarbo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
уничтожение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جادوئی
تصویر جادوئی
эльфийский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانوئی
تصویر بانوئی
звание леди
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناجوری
تصویر ناجوری
desajeitamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinção
دیکشنری فارسی به پرتغالی