- خابان (پسرانه)
- نام سردار ایرانی در زمان رستم فرخزاد
معنی خابان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آویاتور
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خانه پدری، نام عشیره ای در کردستان، نام منطقه ای در کردستان، لقب چند تن از احکام سلسله بابان، شکرالله بابان چهره معاصر ادبیات کرد (نگارش کردی: بابان)
ترکی شاهنشاه عنوانی است که بیاد شاهان چین و ترکان داده اند، جمع خواقین
صاحب خر
آنکه هواپیما را هدایت کند هوا نورد
لرزان، جنبان
راه گشاده و هموار در شهر که مردم و وسائل نقلیه در آن رفت و آمد کنند
روشن و براق، جلادار
هدایت کنندۀ هواپیما یا بالگرد
تابنده، درخشان، روشن، روشنایی دهنده، بن مضارع تاباندن، برافروخته
لقب پادشاهان چین و ترکستان، پادشاه، شاهنشاه، در دورۀ قاجار، لقب بعضی از درباریان و نزدیکان شاه، مقرب الخاقان
روشن، درخشان
لقبی برای پادشاهان چین و ترکستان، جمع خواقین
جاده، راه عریض و هموار در شهر که مردم از آن عبور کنند و اطراف آن مغازه یا خانه باشد
معبر عمومی در شهرها که مردم از طرفین آن و وسایل نقلیه در وسط آن رفت و آمد می کنند، راه راست و هموار در باغ
در حال خاییدن
Aviator
авиатор
Flieger
авіатор
lotnik
aviador
aviatore
aviador
aviateur
vlieger
นักบิน
penerbang
طيّارٌ