جدول جو
جدول جو

معنی خابئه - جستجوی لغت در جدول جو

خابئه(بِ ءَ)
خم. و بدون همزه نیز هست. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خابئه
سبو، خمره
تصویری از خابئه
تصویر خابئه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صابئه
تصویر صابئه
صابی، پیرو فرقۀ صابئین، صابئی، فرقه ای مذهبی که آداب و رسوم آن ها مخلوطی از یهودی گری و مسیحیت است و اکثر اوقات آداب و رسوم مذهبی خود را نزدیک آب روان و با شستشو در آب انجام می دهند. برخی از صابئین ستاره پرست و برخی بت پرست بوده اند، مرکز اصلی آن ها کلدۀ قدیم بوده و از اهل کتاب به شمار رفته اند و در قرآن ذکری از آن ها شده است، مغتسله، ماندایی، ماندائیان، ویژگی آنکه از دین خود دست بردارد و به دین دیگر بگرود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خابیه
تصویر خابیه
خم، خمره، سبو
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
شهری است که از آنجا تا ایلیا پنج روز راه است و هنگامی که عمر بن خطاب بسال شانزدهم هجرت بجانب بیت المقدس میرفت از آنجا گذشت. (حبیب السیر چ 1 تهران جزء 4 از ج 1 ص 161). و رجوع به باب الخابیه شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ بَ)
تأنیث خائب، ناامید:
هر صباحی فرقه ای را راتبه
تا نماند امتی زو خائبه.
مولوی.
رجوع به خائب شود
لغت نامه دهخدا
(خَ ءَ)
ابن کناز. وی والی ابله بود بزمان عمر. عمر درحق او گفت: ’لاجاحه لنا فیه هو یخبا و ابوه یکنز’
لغت نامه دهخدا
(بِ)
خم. (منتهی الارب). و رجوع به خابئه شود
لغت نامه دهخدا
(خابْ بَ)
واحد خواب ّ است که قرابت و مصاهرت است. یقال: لی من فلان خواب ّ، ای قرابات و مصاهره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ ءَ)
جمع واژۀ خباء. رجوع به اخبیه شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
خابیه. خم. خنب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
چون جانهاشان برکند، خونشان ز تن بپراکند
آرد بفردا افکند، در خسروانی خابیه.
منوچهری.
و رجوع به بنت الخابیه و رجوع به خابئه و خابه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ضَیْ یُ)
خباثت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به خباثت شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ضَیْ یُ)
گناه کردن. (دهار)... این کلمه مصدر باب خطاء است و این صیغه بندرت در مصادر مزید می آید چون عافیه که مصدر مزید عافی است. (اقرب الموارد) (تاج العروس) ، گناه. (مهذب الاسماء). جرم. اثم
لغت نامه دهخدا
تصویری از خابیه
تصویر خابیه
خم خنب سبو، سبوی بزرگ خم خنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابئه
تصویر صابئه
ستاره پرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطئه
تصویر خاطئه
خطا کننده گناه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خابیه
تصویر خابیه
((یَ یا یِ))
خم، خنب
فرهنگ فارسی معین
بیضه، خایه
فرهنگ گویش مازندرانی