جدول جو
جدول جو

معنی حیرما - جستجوی لغت در جدول جو

حیرما
(حَ رَ)
ربما. (منتهی الارب). حارما و حیرما به معنی ربما. (اقرب الموارد). بسا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ ثُ)
هر جا. هر کجا. (غیاث) (شرح نصاب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ مَ)
یکی حیرم که گاو است. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حیرم شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
به سریانی نعناع و آن نوعی از پودنه است. نعنع
لغت نامه دهخدا
به یونانی آب گرم، او گرم، (نخبهالدهر)، آب گرم معدنی، حمام گرم معدنی، رجوع به ثرمه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
گاو. (منتهی الارب) (آنندراج). یکی از حیرمه است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حثرما
تصویر حثرما
پودنه از گیاهان پودنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیثما
تصویر حیثما
هر کجا
فرهنگ لغت هوشیار
از ماه های تبری، ترمه، نوعی پارچه ی ابریشمی گران بها
فرهنگ گویش مازندرانی
غده لنفاوی میان کشاله ران، شرم گاه
فرهنگ گویش مازندرانی
برکت زا
فرهنگ گویش مازندرانی