معنی حکل - جستجوی لغت در جدول جو

حکل

لغت نامه دهخدا

حکل

لغت نامه دهخدا

حکل

لغت نامه دهخدا

حکل

تصویری از حکل — تصویر حکل

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ لَ)

بستگی زبان. (مهذب الاسماء). گنگلاجی. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

(اِ)

ستیهیدن به جهل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

یعنی شهر قدیم، شهری قدیم است در ایتالیا که پس از خراب شدن آن شهری دیگر بنام تیاپلیس یعنی نوشهر بدانجا بنا کردند

لغت نامه دهخدا

تصویری از حسکل — تصویر حسکل

جانورک جانور بچه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حبل — تصویر حبل

ریسمان، طناب، بند سختی، دانشمند، زیرک سختی، دانشمند، زیرک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حبکل — تصویر حبکل

کوتاه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حشل — تصویر حشل

فرومایه کردن، واگشادن، رذل کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حسل — تصویر حسل

بچه سوسمار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حکک — تصویر حکک

پاور چین، سنگ گچ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حفل — تصویر حفل

جمع شدن مردم

فرهنگ لغت هوشیار

لگام در دهن اسب کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حتل — تصویر حتل

عطا، بلایه از هر چیزی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حکش — تصویر حکش

گرد آوردن، ترنجیدن، ستم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

لجاج کردن، استبداد کردن محتکر، احتکار کننده، مستبد محتکر، احتکار کننده، مستبد

فرهنگ لغت هوشیار

کشت، کشت سبز، کشت نو رسته، زمین آماده کشت کشتگاه کجاوه، شکم پیچ از بیماری های دامی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حذل — تصویر حذل

اصل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رکل — تصویر رکل

گندنا تره، گندنا خواری، لگد زدن، سم کوفتن ستور

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حجل — تصویر حجل

کبک نر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حال — تصویر حال

کیفیت، چگونگی، وضع، گونه، شکل، جهت، حالت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ثکل — تصویر ثکل

از دست دادن فرزند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دکل — تصویر دکل

تیر بلند و ستبر که در زمین برپا کنند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آکل — تصویر آکل

خورنده، پادشاه خورنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بکل — تصویر بکل

آمیزش، غنیمت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حکله — تصویر حکله

گنگلاجی بند زبانی، ستیهیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حمل — تصویر حمل

باردار شدن زن، حامله شدن، آبستنی، احتمال

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شکل — تصویر شکل

ریخت، نگاره، آرایه

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از آکل — تصویر آکل

پادشاه، خورنده

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از اکل — تصویر اکل

بار، خوردن، خورش

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حال — تصویر حال

کنون، اکنون، اینگاه

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حکم — تصویر حکم

دستور، روش، فرمان، گزاره، دستورنامه، فرمایش، فرداد

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حمل — تصویر حمل

ترابردن

فرهنگ واژه فارسی سره