- حکایت
- داستان، سرگذشت
معنی حکایت - جستجوی لغت در جدول جو
- حکایت
- باز گفتن از چیزی، سخن نقل کردن، قول کسی را گفتن
- حکایت
- داستان، سرگذشت، نقل کردن خبر یا سخن از کسی
- حکایت ((حِ یَ))
- نقل کردن مطلب یا داستانی، داستان، سرگذشت، قصه
- حکایت
- Anecdote
- حکایت
- анекдот
- حکایت
- Anekdote
- حکایت
- анекдот
- حکایت
- anegdota
- حکایت
- anedota
- حکایت
- aneddoto
- حکایت
- anécdota
- حکایت
- anecdote
- حکایت
- anekdote
- حکایت
- เรื่องเล่า
- حکایت
- anekdot
- حکایت
- نكتةٌ
- حکایت
- उपाख्यान
- حکایت
- אנקדוטה
- حکایت
- anekdot
- حکایت
- anekdoti
- حکایت
- উপাখ্যান
- حکایت
- حکایت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پشتیبانی، همیاری
داوری
گلایه، دادخواست
افسانه داستان سرگذشت
نقلها، روایتها
حکیم شدن، محکم کار شدن
پناه، پشتی، دستگیری، حفاظت، تقویت، یاری
داوری بین دو یا چند تن
گرد آوردن، فراگرفتن