جدول جو
جدول جو

معنی حک - جستجوی لغت در جدول جو

حک
تراشیدن نقش یا نوشته ای بر روی جسمی سخت
تصویری از حک
تصویر حک
فرهنگ فارسی عمید
حک
(حِک ک)
شک، حک شر، بسیار پیش آینده ببدی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حک
بخارش آمدن، خارانیدن، سائیدن، بسودن، خراشیدن، تراشیده شده تراشیدن دور کردن کندن زدودن ستردن سودن ساییدن خراشاندن خراشیدن خاراندن سترش سایش خراشش میخ نما (قطب نما) سودن جرمی را بر جرمی خراشیدن ساییدن، تراشیدن، ستردن کندن، خاراندن، سایش خراش، تراش، سترندگی، خارش
فرهنگ لغت هوشیار
حک
((حَ کّ))
ساییدن، تراشیدن
تصویری از حک
تصویر حک
فرهنگ فارسی معین
حک
کندن، تراشیدن، بسودن، خراشیدن، ساییدن، کنده کاری، نقر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکیم
تصویر حکیم
(پسرانه)
دانا به علوم مختلف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکیمه
تصویر حکیمه
(دخترانه)
مؤنث حکیم، دانا به علوم مختلف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
(پسرانه)
فلسفه به ویژه فلسفه اسلامی، خردمندی، فرزانگی
فرهنگ نامهای ایرانی
فرمان نویس، تر زده نویس (ترزده قباله) آنکه اسناد و مدارکی را که قرار بود بمهر دیوان ممهور گردد در اختیار داشت (صفویه)، نویسنده ابلاغات دولتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت اشراق
تصویر حکمت اشراق
فرزان روشن گشت که بنیاد گذار آن سهروردی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
دانش، دانائی، علم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکماء
تصویر حکماء
جمع حکیم، فرزانگان جمع حکیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکما
تصویر حکما
حکیمان، فیلسوفان، طبیبان، شاعران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم فرما
تصویر حکم فرما
فرمان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم کش
تصویر حکم کش
فرمانبر فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
ویچیرنیدن فرمان دادن امر کردن، حکومت کردن فرمانروایی کردن، قضاوت کردن فتوی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت آرا
تصویر حکمت آرا
زیب و زینت دهنده حکومت، آراینده حکمت
فرهنگ لغت هوشیار
فرمان سپید نیا گاشته (آگاشتن ثبت کردن) فرمان که از آن نشانه ای در دفترهای اواری نیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم بالمشافهه
تصویر حکم بالمشافهه
فرمان روبا روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم انداز
تصویر حکم انداز
تیر انداز چیره تیر انداز ماهری که تیر او خطا نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت الهی
تصویر حکمت الهی
فرزان برین می پردازد به آنچه که شناخت آن نیاز به بینش دارد
فرهنگ لغت هوشیار
حکمت نظری: فرزان نگری می پردازد به اندیشه و پندار درباره باشندگان دیدنی نادیدنی ها و شماره ها و اندازه ها که میوه آن دانش در زمینه های گوناگون است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمت آمیز
تصویر حکمت آمیز
آمیخته به حکمت و پند
فرهنگ لغت هوشیار
فرزان انگارش می پردازد به شماره ها و اندازه ها و پیوند های میان آنها با کاربرد خرد و هوش
فرهنگ لغت هوشیار
فرزان پرهامی می پردازد به شناخت ماده ها (مواد) و پرموته ها (اشیا)
فرهنگ لغت هوشیار
فرزان افدمی می پردازد به شناخت باشندگان از اه کاربرد خرد هوش و آزمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم ازل
تصویر حکم ازل
قضا: سرنوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
داستان، سرگذشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکم
تصویر حکم
دستور، روش، فرمان، گزاره، دستورنامه، فرمایش، فرداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکما
تصویر حکما
فرزانگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
فرزان، فرزانش، فرزانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکومت
تصویر حکومت
سالاری، فرمانروایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکومتی
تصویر حکومتی
درباری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکیم
تصویر حکیم
فرزانه
فرهنگ واژه فارسی سره