- حُبُوب
- دانه داری، قرص ها
معنی حُبُوب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع حب، دانه ها گویه ها جورتک بنشن، جمع حبه وحب دانه های نباتات دانه های عدس و نخود و لوبیا و باقلا و مانند آنها، جمع حبوبات
حصول، دستاورد
حادثه مندی، وقوع، اتّفاق
جنگجو، جنگ ها
رنجوری، پژمردگی
عیوب، ایرادات
رنگ پریدگی
انتخاب پذیری، پذیرش
نشست، رها کردن، سقوط آزاد