- حومانه(حَ نَ)
جای درشت که نیک بلند نباشد. ج، حومان، حوامین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
بحومانه الدراج فالمتثلم.
زهیر (از منتهی الارب).
، گیاهی است. (منتهی الارب). رستنیی باشد قد آن یک گز و شاخه های آن باریک و سیاه و گل آنرا فرفیزی خوانند گزندگی جانوران را نافعست، گویند عربی است. (برهان) (آنندراج) .ابن بیطار نام آنرا در کلمه ذو ثلاث ورقات (سه برگیها) آورده ولکلرک آنرا ’پسورال آ’ ترجمه کرده است. (ابن بیطار). اطریفل. (ضریر انطاکی). طریفلن
بحومانه الدراج فالمتثلم.
زهیر (از منتهی الارب).
، گیاهی است. (منتهی الارب). رستنیی باشد قد آن یک گز و شاخه های آن باریک و سیاه و گل آنرا فرفیزی خوانند گزندگی جانوران را نافعست، گویند عربی است. (برهان) (آنندراج) .ابن بیطار نام آنرا در کلمه ذو ثلاث ورقات (سه برگیها) آورده ولکلرک آنرا ’پسورال آ’ ترجمه کرده است. (ابن بیطار). اطریفل. (ضریر انطاکی). طریفلن
