جدول جو
جدول جو

معنی حوفزی - جستجوی لغت در جدول جو

حوفزی
(تَ)
کودک را بر سر پا داشته بلند کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ وَ)
منسوب است به حویزه. (الانساب). رجوع به حویزه شود
لغت نامه دهخدا
(زی ی)
نیک راننده، آنکه تنها فرودآید و با کسی نیامیزد، مرد دانا و صواب رأی، سیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
منسوب است به حوف که گمان میرود قریه ای است در مصر. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حوزی
تصویر حوزی
مردم گریز، درست اندیش نیکرای، کوشا، سیاه
فرهنگ لغت هوشیار