جدول جو
جدول جو

معنی حوتکه - جستجوی لغت در جدول جو

حوتکه
(حَ تَ کَ)
رفتار مرد کوتاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ شَ کَ)
آنچه شنوند از گوشۀ خانه و جای. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ لَ)
مردکوتاه بالا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ کی یَ)
نوعی از بندش عمامه که عرب بستندی. و گفته اند منسوب است به مردی حوتک نام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : کان رسول اﷲ یخرج علینا و علیه الحوتکیه. (حدیث از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ کی ی)
کوتاه لاغر سخت خورنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ کَ)
اشتر خرد گام
لغت نامه دهخدا
(تَشْ)
پرسه زدن. ولگردی. (از فرهنگ دزی)
لغت نامه دهخدا
(حِ وَ تَ)
ج حوت، به معنی ماهی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حَ تَ)
کوتاه. (مهذب الاسماء). کوتاه لاغر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ وَ کَ)
حاکه. جمع واژۀ حائک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مردان بافنده. (آنندراج). بافندگان. نساجان. جولاهان. جولاهگان. رجوع به حائک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حوتله
تصویر حوتله
کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوتکیه
تصویر حوتکیه
تازی بند گونه ای از بندش دستار (عمامه) به روش تازیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوتکه
تصویر لوتکه
قایق کرجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوتک
تصویر حوتک
کوتاه باریک
فرهنگ لغت هوشیار
قرقره ی نخ برای دوزندگی
فرهنگ گویش مازندرانی