- حوت
- ماهی بزرگ
معنی حوت - جستجوی لغت در جدول جو
- حوت
- دوازدهمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، دوازدهمین برج از برج های دوازده گانه برابر با اسفند
در علم زیست شناسی ماهی
حوت جنوبی: از صورت های فلکی جنوبی، ستارۀ درخشان فم الحوت جزء آن است، ماهی جنوبی
- حوت
- ماهی، جمع احوات، یکی از صورت های فلکی که دوازدهمین برج از بروج دوازده گانه منطقه البروج می باشد. در اسفندماه خورشید در این برج دیده می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نو بال نو جوانی که تازه بالیده (بالغ) است، سنگخوارک
کوتاه باریک
مشیانه
نیرو
خروج ورزشکار یا توپ یا هر وسیله دیگر بازی از حدودی که مشخص شده
فرانسوی کنو کنف، چتایی گونه ای از کنف شوک الغنم. یا ژوت منچوری شوک الغنم
تازی از سنسکریت کنف از گیاهان ژوت
تیزی کردن و تندی نمودن
نمودار، دلیل، بینه، برهان، ثبت، آوند
روز سخت گرم
ستردن موی سر تراشیدن، پرداخت وام، تازیانه زدن، ریخ زدن
سنه، ایام، عام، سال، توانائی، حیله، جنبش
ریحان کوهی
انبوه مردم گروزه، رفتن خانه روبی، مالیدن، نرماندن نرم کردن، هموار
جائی که برای آب در زمین سازند، آبگیر، آبدان
دل پیچه، بر هم زدن
پیرامون، گرداگرد
بی باک گشتن
بازگشتن، هلاکی
گردآوردن، سخت راندن، نگاهداشتن، پاس داشتن
نیازمند شدن
پریشاندن، رگ جگر
مونث احوی زن گندمگون، از اعلام زنان است، از اعلام زنان است
زن همسر مرد، بانگ شتر ناله شتر
آمیزش با سیاهی سیاه شدن
گندمگونی، رود کنار
پارسی تازی گشته از هوم می کهنه
مار نر