جدول جو
جدول جو

معنی حوافش - جستجوی لغت در جدول جو

حوافش
(حَ فِ)
جمع واژۀ حافشه. آب راهه ها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به حافشه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حوافر
تصویر حوافر
حافرها، گود کننده ها، کننده های زمین، سم ها، سنب ها، سم های ستور، جمع واژۀ حافر
فرهنگ فارسی عمید
(حُ فَ)
برگ اسپست که باقی مانده باشد در زمین بعد برداشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
جمع واژۀ حافر. سم های ستوران. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سم های اسبان و این جمع حافر است که بمعنی سم اسب و خر باشد. (غیاث از کشف و منتخب). رجوع به حافر و حافره شود.
- ذوات الحوافر، سم داران چون اسب و خر
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ)
مار خبیث. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ فِ)
ابل نوافش، شتران شب چرنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نفیش. نفاش. نفش. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حورافش
تصویر حورافش
مانندحوراء حوری سان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوافر
تصویر حوافر
جمع حافر. کاوش کنندگان حفر کنندگان، سمهای چارپایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوافر
تصویر حوافر
((فِ))
جمع حافر، حفر کنندگان
فرهنگ فارسی معین