- حنیفه (دخترانه)
- مؤنث حنیف، درست و پاک، راستین، خداپرست
معنی حنیفه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشم، کینه، دشمنی، فرو ریخته میوه افتاده
کنگره، تاک (طاق)، کمان بی زه، کمان پنبه زنی، کج
مونث منیف
مستقیم، ثابت و پایدار در دین
راست، مستقیم، ثابت و پایدار در دین، کسی که متمسک به دین اسلام یا در ملت ابراهیم و موحد باشد
موضع گذرانیدن بند شلوار کمر شلوار که بند را از آن گذرانند، بند شلوار: (هست پیراهنی و شلواری نیست بر هر دو نیفه و تیریز) (مسعود سعد. 603)، پوستی که از حوالی ناف روباه و جز آن گیرند: (شیر کز مالش عدل تو دباغت یابد گردنش نرم تر از نیفه روباه شود) (شرف شفروه رشیدی)، پارچه چهار گوشه ای که در آن لباس و غیره پیچند: بقچه: (جگر سوخته در نیفه که این نافه مشک سرب در گوشه رومال که این نقره خام) (وحشی. چا. امیر کبیر 47)
بند شلوار، کمر شلوار که بند را از آن می گذرانند، پوستین، پوست، برای مثال نرمی دل می طلبی نیفه وار / نافه صفت تن به درشتی سپار (نظامی۱ - ۵۳)