جدول جو
جدول جو

معنی حننئیل - جستجوی لغت در جدول جو

حننئیل
یعنی نعمت یافته از خدا، اسم برجی میباشد که در حصار اورشلیم بود. از قرار معلوم فیمابین باب الحوت، یعنی دروازۀ ماهی و باب الغنم، دروازۀ گوسفندان بوده است. و بعضی بر آنند که برج میا میباشد و این بهیچ وجه امکان ندارد. و دکتر بارکلی بر آن است که آثار برج حننئیل فعلاً در زاویۀ شمال شرقی محوطۀ حرم موجود است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ)
یکی از ملوک سریانی. در 876 ق . میلادی که ابن عدادی را از تاج و تخت محروم کرده و ممالک او را به ضبط خویش آورد و بر یهود و اسرائیل استیلا یافت و شهرهای آنان را ویران ساخت و پس از مظالمی بسیار در 833 قبل از میلاد درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی). و در قاموس کتاب مقدس آرد: حزائیل (به معنی خداوند می بیند) یکی از مباشرین بر سنگ فرش سلطنتی بود در ارام چنانکه خداوند ایلیای نبی را امر فرمود که او را به پادشاهی ارام مسح فرماید (اول پادشاهان 19:15) و چون این مطلب برای ایلیا دست نداد الیشاع نبی که پیغمبر بعد از ایلیا بود او را مسح فرمود. تفصیل این مقال آنکه ابن هدد ملک ارام مریض شده و بدان واسطه حزائیل که یکی ازگماشتگان ملک بود کس به نزد الیشاع نبی فرستاد تا مگر احوال ابن هدد را کشف نماید و نبی مزبور فرمود که ابن هدد خواهد مرد و حزائیل بجایش بر تخت سلطنت خواهد نشست لکن نسبت به اسرائیلیان مرتکب شرارت و ناپاکی خواهد گردید، اما چون حزائیل این مطلب را شنید از افعال و اعمالی که نبی به وی نسبت داده بود سخت متنفر گردید. و پس از آن ابن هدد مقتول و حزائیل بر تخت شهریاری مستقر گردید (دوم پادشاهان 8:7-15) پس از آن با بنی اسرائیل و بنی یهودا مطابق فرمایش نبی مر قوم اعلان حرب داد (دوم پادشاهان 10:32) جت را مفتوح ساخت و عزم خود را برای تسخیر اورشلیم جزم نمود. بنابراین شهریار یهودا ارمغان شایانی به وی گسیل کرده بدین واسطه این مهم در عهد تعویق افتاد (دوم پادشاهان 12:18) و مدت 46 سال سلطنت نموده و درگذشت و پسرش ابن هدد بر تخت شهریاری برآمده تمام املاک پدر را از دست داد. (دوم پادشاهان 13:25) (قاموس کتاب مقدس ص 319)
لغت نامه دهخدا
(یَ نَ)
به معنی جاوید. جاویدان. دارای روان جاوید، ابن قبادبن فیروز. مادر وی دختری دهقان بود. قباد در نیشاپور او را به زنی گرفت. لقب وی کسری است. پس از قباد بر سر پادشاهی با برادران خود کبوس و جام به ستیزه برخاست و بیاری مهبود وزیر بپادشاهی رسید. حمدالله مستوفی نویسد: انوشیروان عادت و آیین و شمایل نیکو داشت و عدل و داد نیکو نهاد. ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض، او پیدا کرد. کتاب کلیله و دمنه در عهد او از هند به ایران آوردند (رجوع شود به باب برزویۀ طبیب مقدمۀ کلیله) (تاریخ گزیده ص 119 به بعد). ظهور خسرو اول که در تاریخ بلقب انوشروان (انوشک روان یعنی جاویدان روان) معروف است، مطلع درخشانترین دورۀ عهد ساسانی است. فرقۀ خطرناک مزدکی مغلوب و سرکوبی شده بود در داخله صلح و سلم حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو اول نمونۀ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای حفظ عدالت نقل کرده اند. مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساخته اند قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانۀ آن در محلۀ اسپانبر موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو اول انوشیروان نسبت داده اند. عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز میشود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعۀ ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید (از ایران در زمان ساسانیان)
لغت نامه دهخدا
(حِنْ نا ئی ی)
منسوب به حناء. حنافروش. (الانساب) (ناظم الاطباء). ج، حنائیون. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
منسوب به حنا: رنگ حنایی، رنگی زرد که بسرخی زند. چیزی که برنگ حنا باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حنائی
تصویر حنائی
برناکی از رنگ ها، یرنابسته
فرهنگ لغت هوشیار