جدول جو
جدول جو

معنی حندیقون - جستجوی لغت در جدول جو

حندیقون
نوعی است از شراب. (مهذب الاسماء). شراب کهنه که بجوشانند با زنجبیل و قاقله و هل و قرنفل و دارچینی و فلفل و عسل. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
شراب ممزوج با ادویۀ عطری. (یادداشت بخط مؤلف). شرابی که از خمر و ادویه ترتیب دهند و از مخترعات حکمای فرس است و قوتش تا هفت سال باقی می ماند و در دوم گرم و در آخر خشک.... و بهترین نسخه هایی که در منهاج و غیره مذکور است این است: زنجیل 5 مثقال، قرنفل... 2 و نیم مثقال، زعفران، فلفل سیاه، مشک دارچینی... مصطکی هر یک، یک مثقال و دانگی انیسون... از هر یک چهار مثقال، حجرالارمنی، لاجورد هر یک نیم مثقال، زعفران و مشک و لاجورد را در گلاب و آب شیرین و آب انار شیرین که از هر یک چهل و پنج مثقال باشد حل کنند و ادویۀ دیگر را کوبیده... در هزار و سیصد و پنجاه مثقال شراب سرخ صاف بجوشانند تا بنصف رسد پس صاف کرده با گلاب و آب میوه ها بیامیزند و نهصد و پنجاه مثقال عسل صاف را بر آتش نرمی گذارند شراب جوشانیدۀ مذکور را با آبها چند جوش نرمی داده استعمال کنند و هرگاه تریاقیت عظیم مطلوب باشد قدری پادزهر بعد از سرد شدن آن در او حل کنند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
به یونانی مقل است، (تحفۀ حکیم مؤمن) (از فرهنگ نظام)، و رجوع به مقل شود
لغت نامه دهخدا
(حِ قَ)
حندوقه. حدقه است و نون آن زاید است. (اقرب الموارد). سیاهی چشم و حدقه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ / حِ دَ)
حندقوقی ̍. حندقوقی ̍. نباتی است که آنرا ذرق گویند. (منتهی الارب). این کلمه نبطی معرب است و بعربی ذرق گویند. (اقرب الموارد). و بفارسی اسپست دشتی است. (منتهی الارب). اندقوقو است و آن دوایی است بوستانی و صحرائی، بوستانی آنرا بیونانی طریفلن و صحرائی آنرا بوطوس اعریوس گویندو آن نوعی از سپست باشد و بفارسی دیو اسپست خوانند. (آنندراج) (برهان) ، مرد دراز مضطرب و احمق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حند قوق
تصویر حند قوق
دیو اسپست ازورد شبدر خودروی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار