جدول جو
جدول جو

معنی حنایت - جستجوی لغت در جدول جو

حنایت(تَ مُ)
رجوع به حنایه شود
لغت نامه دهخدا
حنایت
کجی خمداشت
تصویری از حنایت
تصویر حنایت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عنایت
تصویر عنایت
(پسرانه)
لطف، نیکی، احسان، کمک، یاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
جرم و گناه بزرگ مانند جرح و قتل، گناه، جرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنایت
تصویر دنایت
ضعیف شدن، پست شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
نگه داری کردن، نگهبانی، دفاع کردن از کسی، پشتیبانی کردن، پشتیبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنایت
تصویر کنایت
کنایه، در بیان، کلمه ای که غیر از معنی حقیقی خود، برای معنی و مدلول دیگری استعمال شود مانند کاسه سیاه و سیه کاسه، بخیل، خسیس، سخن مبنی بر طعنه، توهین یا ریشخند، گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
قصد کردن، آهنگ کردن، حفظ کردن، اهتمام داشتن، توجه و اشتغال به امری، قصد و اهتمام، مهربانی، لطف، یاری، کمک
عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند
عنایت کردن: توجه کردن، یاری کردن، لطف کردن، کنایه از بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
داستان، سرگذشت، نقل کردن خبر یا سخن از کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنایا
تصویر حنایا
حنیّه ها، کمان ها، جمع واژۀ حنیّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حناطت
تصویر حناطت
گندم فروشی، کافور فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
کنایه: تلقین و درس اهل نظر یک اشارتست گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
توجه، مهربانی و لطف و احسان و بخشش و انعام، مددکاری و دستگیری و یاری و امداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایه
تصویر حنایه
انحنا و کجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایی
تصویر حنایی
برناکی از رنگ ها، یرنابسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوایت
تصویر حوایت
گرد آوردن، فراگرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پناه، پشتی، دستگیری، حفاظت، تقویت، یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
باز گفتن از چیزی، سخن نقل کردن، قول کسی را گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
گناه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنایت
تصویر دنایت
پست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
((عِ یَ))
توجه داشتن، دقت کردن، نگهداری کردن، حفاظت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
((حِ یَ))
پشتیبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حنایا
تصویر حنایا
((حَ یا حَ))
جمع حنیه، کمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
((حِ یَ))
نقل کردن مطلب یا داستانی، داستان، سرگذشت، قصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
((جِ یَ))
گناه کردن، جمع جنایات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
داستان، سرگذشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
تبهکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
آگاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پشتیبانی، همیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
Advocacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
Anecdote
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
Atrocity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
зверство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
защита
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
анекдот
دیکشنری فارسی به روسی