جمع واژۀ منیّه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ منیه، به معنی مرگ و اجل. (آنندراج) : از برای وی، احمد انواع منایا و احسن اقسام رزایا مقدر ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 459). رجوع به منیه شود
جَمعِ واژۀ مَنیَّه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ منیه، به معنی مرگ و اجل. (آنندراج) : از برای وی، احمد انواع منایا و احسن اقسام رزایا مقدر ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 459). رجوع به منیه شود
جمع واژۀ حظیه. به معنی بهره مند و دولتی، کنیز که از زن پنهان دارند. (منتهی الارب) (آنندراج) : دیگر از خویشان او خاتونی درآمد در خواتین و حظایا با رعونت جوانی چون ووفور مواد شادمانی درخرامیدند. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ حظیه. به معنی بهره مند و دولتی، کنیز که از زن پنهان دارند. (منتهی الارب) (آنندراج) : دیگر از خویشان او خاتونی درآمد در خواتین و حظایا با رعونت جوانی چون ووفور مواد شادمانی درخرامیدند. (جهانگشای جوینی)
جمع واژۀ ثنیه. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد، فلان طلاّع الثنایا، اذا کان سامیاً لمعالی الامور، چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت، شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه. حیث قال: و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء اﷲ. (قرآن 68/39)
جَمعِ واژۀ ثَنیه. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد، فلان طلاّع الثنایا، اذا کان سامیاً لمعالی الامور، چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت، شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه. حیث قال: و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء اﷲ. (قرآن 68/39)
بمعنی کسی که خداوند او را دوست داشت، یکی از اشخاصی است که بواسطۀ موعظۀ حواریان به دین پاک مسیح گرویده، در زمانی که هر چیز در میان مسیحیان بالاشتراک شد او رفته ملک خود را فروخته، قدری از بهای آنرا مخفی داشته باقی را بحضور رسولان آورد. پطرس وی را فرمود: ای حنانیا آیا زمین را بهمین قیمت فروختی ؟ گفت: آری. لهذا پطرس دریافته وی را ملامت همی نمود که در حال افتاده بمرد. در ساعت سفیره زوجه اش که به خیانت شوی خود واقف بود، دررسیده سئوال پطرس را بمثل شوهر خود جواب داده او نیز فی الفور جان را بجان آفرین تسلیم نمود، یکی از شاگردان اول که در دمشق سکونت میداشت. و او همان است که بنزد شاؤل فرستاده شده او را بینائی بخشید، چنانکه این حکایت مفصلاً در کتاب اعمال حواریان مذکور است. بعضی بر آنند که او یکی از آن هفتاد حواری بود و شهید گردید، شخصی که در سال 48 میلادی رئیس کهنه بود و داستان او در قاموس کتاب مقدس بتفصیل آمده است. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
بمعنی کسی که خداوند او را دوست داشت، یکی از اشخاصی است که بواسطۀ موعظۀ حواریان به دین پاک مسیح گرویده، در زمانی که هر چیز در میان مسیحیان بالاشتراک شد او رفته ملک خود را فروخته، قدری از بهای آنرا مخفی داشته باقی را بحضور رسولان آورد. پطرس وی را فرمود: ای حنانیا آیا زمین را بهمین قیمت فروختی ؟ گفت: آری. لهذا پطرس دریافته وی را ملامت همی نمود که در حال افتاده بمرد. در ساعت سفیره زوجه اش که به خیانت شوی خود واقف بود، دررسیده سئوال پطرس را بمثل شوهر خود جواب داده او نیز فی الفور جان را بجان آفرین تسلیم نمود، یکی از شاگردان اول که در دمشق سکونت میداشت. و او همان است که بنزد شاؤل فرستاده شده او را بینائی بخشید، چنانکه این حکایت مفصلاً در کتاب اعمال حواریان مذکور است. بعضی بر آنند که او یکی از آن هفتاد حواری بود و شهید گردید، شخصی که در سال 48 میلادی رئیس کهنه بود و داستان او در قاموس کتاب مقدس بتفصیل آمده است. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود