قصبۀ ناحیۀ لازستان در ولایت طرابزون (نزدیک دریای سیاه)، از نظر موقعیت جغرافیایی و استحکام طبیعی بسیار ممتازست، در حدود 2000 سکنه از مسلمانان و نصاری و چرکس دارد و دارای مدارس و مساجد جامع و کلیساهای متعدد است، قضای باطون مرکب از 35 قریه است و جمعیت حوزۀ آن در حدود 16 هزار تن میشود، صنایع عمده مردم آن پارچه بافی و ساختن ادوات فلزی است، دولت روسیه در طی جنگهایی خواست بر آنجا دست یابد ولی امکان آنرا نیافت و ضمن قرارداد صلح 1295 هجری قمری مجدداً به ترکیه بازگشت، (از ذیل معجم البلدان ص 120)
قصبۀ ناحیۀ لازستان در ولایت طرابزون (نزدیک دریای سیاه)، از نظر موقعیت جغرافیایی و استحکام طبیعی بسیار ممتازست، در حدود 2000 سکنه از مسلمانان و نصاری و چرکس دارد و دارای مدارس و مساجد جامع و کلیساهای متعدد است، قضای باطون مرکب از 35 قریه است و جمعیت حوزۀ آن در حدود 16 هزار تن میشود، صنایع عمده مردم آن پارچه بافی و ساختن ادوات فلزی است، دولت روسیه در طی جنگهایی خواست بر آنجا دست یابد ولی امکان آنرا نیافت و ضمن قرارداد صلح 1295 هجری قمری مجدداً به ترکیه بازگشت، (از ذیل معجم البلدان ص 120)
باتون، چوب قانون، باتوم (در تداول عامه)، چوبدستی صاحب منصبان نظامی و پاسبانان، در اصطلاح امروز چوبدستی پاسبانان و مأموران انتظامی شهربانی و آن معمولا حدود نیم گز طول دارد و غالباً از لاستیک درست شود
باتون، چوب قانون، باتوم (در تداول عامه)، چوبدستی صاحب منصبان نظامی و پاسبانان، در اصطلاح امروز چوبدستی پاسبانان و مأموران انتظامی شهربانی و آن معمولا حدود نیم گز طول دارد و غالباً از لاستیک درست شود
شرابی است که مردم شام از خمر و عسل درست کنند و ازهری گفته که لغت رومی است و عربی نیست. (از المعرب جوالیقی ص 157) (ناظم الاطباء). می، لغت رومی است مستعمل عرب. (منتهی الارب) (آنندراج). شرابی است مردم شام را که از می و انگبین کنند. (تاج العروس). شرابی که از عصیر انگور و عسل با بعضی افاریه سازند. (یادداشت مؤلف). شراب. از واژه های دخیل است و نمی دانم از چه زبانی است. (از اقرب الموارد). اصل آن به یونانی رساطوم بوده است. (ازحاشیۀ ص 76 نشوءاللغه). شرابی است که از خمر و عسل و ادویۀ حاره ترتیب دهند و گرمتر و قویتر از شراب ارسطون و در امزجۀ بارده نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی شود
شرابی است که مردم شام از خمر و عسل درست کنند و ازهری گفته که لغت رومی است و عربی نیست. (از المعرب جوالیقی ص 157) (ناظم الاطباء). می، لغت رومی است مستعمل عرب. (منتهی الارب) (آنندراج). شرابی است مردم شام را که از می و انگبین کنند. (تاج العروس). شرابی که از عصیر انگور و عسل با بعضی افاریه سازند. (یادداشت مؤلف). شراب. از واژه های دخیل است و نمی دانم از چه زبانی است. (از اقرب الموارد). اصل آن به یونانی رساطوم بوده است. (ازحاشیۀ ص 76 نشوءاللغه). شرابی است که از خمر و عسل و ادویۀ حاره ترتیب دهند و گرمتر و قویتر از شراب ارسطون و در امزجۀ بارده نافع است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی شود
روحانی مصری مخاطب دو نامه از فرفوریوس. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 98). نام او را انابو و انابونا نیز ضبط کرده اند. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکمای قفطی شود
روحانی مصری مخاطب دو نامه از فرفوریوس. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 98). نام او را انابو و انابونا نیز ضبط کرده اند. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکمای قفطی شود
دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 72 هزارگزی خاور خورموج و جنوب رود خانه دشت پلنگ. ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیری و مالاریائی. دارای 260 تن سکنه. ازچشمه مشروب میشود. محصولاتش خرما، غلات، لیمو، کنجد ولبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 72 هزارگزی خاور خورموج و جنوب رود خانه دشت پلنگ. ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیری و مالاریائی. دارای 260 تن سکنه. ازچشمه مشروب میشود. محصولاتش خرما، غلات، لیمو، کنجد ولبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
محله ای وسیع به جانب شرقی واسطه و بدانجا بعض وقایع تاریخی بوده است. و آن منسوب به ساکنین آنجاست که حزام امتعه و باربران و باربندان واسط بوده اند. و در حزامون گنبدیست که گویند قبر محمد بن ابراهیم بن حسن بن علی بن ابی طالب است و قبر دیگری است که گویند قبر عزره بن هارون بن عمران است که نزد یهودو مسلمانان محترم و مزار میباشد. (معجم البلدان)
محله ای وسیع به جانب شرقی واسطه و بدانجا بعض وقایع تاریخی بوده است. و آن منسوب به ساکنین آنجاست که حزام امتعه و باربران و باربندان واسط بوده اند. و در حزامون گنبدیست که گویند قبر محمد بن ابراهیم بن حسن بن علی بن ابی طالب است و قبر دیگری است که گویند قبر عزره بن هارون بن عمران است که نزد یهودو مسلمانان محترم و مزار میباشد. (معجم البلدان)
حکیمی بوده مشهور و معروف در زمان عیسی علیه السلام (!) و استاد ارسطو معلم اول. (برهان). افلاطون: کسی که ش فلاطون بده ست اوستاد خردمند و بادانش و بانژاد. فردوسی. نمازی کز سه علم آرد فلاطون، پیرزن بینی که یک دم چار رکعت کرد، حاصل شد دوچندانش. خاقانی. فلاطون و والیس و فرفوریوس که روح القدس کردشان دستبوس. نظامی. گر فلاطون به حکیمی سخن عشق بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش. سعدی. آن نشنیدی که فلاطون چه گفت مور همانا که نباشد پرش. سعدی. رجوع به افلاطون شود
حکیمی بوده مشهور و معروف در زمان عیسی علیه السلام (!) و استاد ارسطو معلم اول. (برهان). افلاطون: کسی که ش فلاطون بُده ست اوستاد خردمند و بادانش و بانژاد. فردوسی. نمازی کز سه علم آرد فلاطون، پیرزن بینی که یک دم چار رکعت کرد، حاصل شد دوچندانش. خاقانی. فلاطون و والیس و فرفوریوس که روح القدس کردشان دستبوس. نظامی. گر فلاطون به حکیمی سخن عشق بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش. سعدی. آن نشنیدی که فلاطون چه گفت مور همانا که نباشد پرش. سعدی. رجوع به افلاطون شود
دهی است از دهستان عرب خانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 60هزارگزی شمال باختری شوسف و شش هزارگزی جنوب خاوری هشتوکان. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل که دارای 15 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عرب خانه بخش شوسف شهرستان بیرجند، واقع در 60هزارگزی شمال باختری شوسف و شش هزارگزی جنوب خاوری هشتوکان. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل که دارای 15 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
در فرهنگ معین نار (آتش) ون درخت آتش ک تازیان نارون را از پارسی بر گرفته و نروند گویند. نارون که ناروند و ناروان نیز خوانده می شود پارسی است ناژین سایه خوش گژم لامشگر پشه غال نام های دیگر آن
در فرهنگ معین نار (آتش) ون درخت آتش ک تازیان نارون را از پارسی بر گرفته و نروند گویند. نارون که ناروند و ناروان نیز خوانده می شود پارسی است ناژین سایه خوش گژم لامشگر پشه غال نام های دیگر آن