جدول جو
جدول جو

معنی حنادج - جستجوی لغت در جدول جو

حنادج
(حَ دِ)
شتران کلان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شتران کلان که بریگ توده ها تشبیه شده اند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حنادس
تصویر حنادس
حندس ها، سه شب آخر ماه که بسیار تاریک است، جمع واژۀ حندس
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
ریگ توده های دراز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، ریگ توده های خرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ حندج، جمع واژۀ حندوجه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به حندج و حندوجه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ دِ)
جمع واژۀ حندس، به معنی شب بسیار تاریک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سه شب پس تاریکی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سه شب تاریک در آخر هر ماه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حُ دِ)
رجل حنادرالعین، مرد تیزنظر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حُ بِ)
سطبر پرگوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). ستبر پرگوشت. (ناظم الاطباء). حنبج. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حنبج شود
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ)
مورهای ریزه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صغارالنمل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
جمع واژۀ حنج، به معنی اصل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنج شود
لغت نامه دهخدا
(حَنْ نا)
مخنث. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ دُ)
ریگ پاکیزۀ نیکو که نباتهای هر قسم رویاند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ریگ تودۀ دراز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، ریگ تودۀ خرد. (ناظم الاطباء). ج، حنادج. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حنادج شود
لغت نامه دهخدا