جدول جو
جدول جو

معنی حمل - جستجوی لغت در جدول جو

حمل
آنچه برداشته شود و از جایی به جایی ببرند
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ فارسی عمید
حمل
اولین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، اولین برج از برج های دوازده گانه، برابر با فروردین، بره
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ فارسی عمید
حمل
بار برداشتن، چیزی بر دوش گرفتن، بار از جایی به جایی بردن، بار، بار درخت، جنین
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ فارسی عمید
حمل
(حُ مُ)
جمع واژۀ حمال به معنی حماله. (منتهی الارب). رجوع به حمال و حماله شود، جمع واژۀ حمال به معنی دیه و تاوان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
حمل
(حَ مَ)
بره. (منتهی الارب). خروف. (اقرب الموارد) ، برۀ چند ماهه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، حملان. (اقرب الموارد) ، برۀ سال دوم درآمده. (منتهی الارب).
- لسان الحمل، نباتی است. (اقرب الموارد).
، ابر بسیار آب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). میغ سیاه. (مهذب الاسماء) ، برجی است در آسمان. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). و آن از برج های بهاری است. (اقرب الموارد). ماه اول سال شمسی، بصورت میش نر است صاحب دو شاخ، سر او بطرف مغرب و دم او بطرف مشرق و پشت بشمال و یا بجنوب و متوجه شده است بسوی پشت خود. روزی که آفتاب در این برج داخل شود همان روز، نوروز است و شرف آفتاب در این برج میشود و مدت ماندن آفتاب در این برج را فروردین گویند و ابتدای بهار از این ماه باشد. (آنندراج). نام صورتی از صورتهای بروج فلکیه و آنرا بر صورت بره ای توهم کرده اند و کواکب آن سیزده است و از جمله شرطین که منزل اول از منازل قمر است. (از جهان دانش). برج بره. اول این صورت سرطان است که بمنزلۀ دو شاخ بره است سپس لطین بعد از آن ثریا که چون دنبۀ بره تصویر شده و مجموع این ستارگان را حمل نامند. نام برج اول از بروج دوازده گانه پس از حوت و پیش از ثور. و پیش احکامیان این برج بیت الشرف آفتاب است و مطابق است با فروردین. و روز اول آن عید نوروز یعنی عید اول سال ایرانیان است. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
چو از برج حمل خورشید اشارت کرد زی صحرا
بفرمانش بصحرا بر مطرا گشت خلقانها.
ناصرخسرو.
چون حمل ساقط شود میزان همی طالع شود
همچنان در دین از ایشان مردمی پیدا شود.
ناصرخسرو.
چون حمل چون ثور چون جوزا و سرطان و اسد
سنبله میزان و عقرب قوس و جدی و دلو و حوت.
(نصاب).
و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 151 شود
لغت نامه دهخدا
حمل
(حَ)
ابن سعدانۀ کلبی. یکی از صحابه است از طرف قوم خویش بحضورحضرت رسالت پناه فرستاده شده بود. بعدها در معیت خالد بن ولید در برخی از فتوحات شرکت کرده. در محاربۀ صفین از هواداران معاویه بوده. رجوع به الاصابه شود
ابن مالک بن نابغه الهذلی، مکنی به ابونضله. یکی از اصحاب کرام است و پاره ای احادیث شریفه را روایت نموده است
لقب حضرت مسیح. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
حمل
باردار شدن زن، حامله شدن، آبستنی، احتمال
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ لغت هوشیار
حمل
((حَ مَ))
بره، صورت فلکی بره، اولین برج از بروج دوازده گانه می باشد. خورشید در حرکت ظاهری خود در فروردین ماه در این برج دیده می شود
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ فارسی معین
حمل
((حَ یا حِ))
بردن چیزی از جایی به جایی، بار، جمع احمال
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ فارسی معین
حمل
ترابردن
تصویری از حمل
تصویر حمل
فرهنگ واژه فارسی سره
حمل
بارداری
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمله
تصویر حمله
حامل ها، حمل کنندگان، میوده داران، جمع واژۀ حامل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمله
تصویر حمله
یورش، هجوم در جنگ،
در پزشکی صرع، در پزشکی اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن مانند قلب یا مغز،
کنایه از اعتراض یا انتقاد شدید
حمله آوردن: هجوم آوردن، یورش آوردن
حمله بردن: هجوم بردن، یورش بردن
حمله کردن: هجوم بردن، یورش بردن
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به حمل، قضیه ایست که حکم بوقوع و لا وقوع نیست در آن مشروط بشرط و مقید بقیدی نباشد: (مردم جانورست) یا (مردم جانور نیست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله
تصویر حمله
آهنگ بر دشمن در جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله
تصویر حمله
((حَ لِ یا لَ))
آهنگ جنگ کردن، هجوم بردن، هجوم، یورش، غش (پزشکی)، دفعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمله
تصویر حمله
((حَ مَ لَ))
جمع حامل، حمل کنندگان، برندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمله
تصویر حمله
آفند، تاختن، تازش، تک، تاخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمله
تصویر حمله
Attack
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حمله
تصویر حمله
attaque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حمله
تصویر حمله
攻撃
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حمله
تصویر حمله
התקפה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حمله
تصویر حمله
हमला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حمله
تصویر حمله
serangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حمله
تصویر حمله
การโจมตี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حمله
تصویر حمله
aanval
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حمله
تصویر حمله
attacco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حمله
تصویر حمله
ataque
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حمله
تصویر حمله
ataque
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حمله
تصویر حمله
攻击
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حمله
تصویر حمله
atak
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حمله
تصویر حمله
напад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حمله
تصویر حمله
Angriff
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حمله
تصویر حمله
атака
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمله
تصویر حمله
공격
دیکشنری فارسی به کره ای