دهی از دهستان کنار بروژ بخش صومای شهرستان ارومیه. ناحیه ای است واقع در دره. معتدل و مالاریائی است. دارای 159 تن سکنه میباشد. از قنات و چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون، چغندر و حبوبات. راه آن مالرو است. و در تابستان از راه قولونجی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان کنار بروژ بخش صومای شهرستان ارومیه. ناحیه ای است واقع در دره. معتدل و مالاریائی است. دارای 159 تن سکنه میباشد. از قنات و چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون، چغندر و حبوبات. راه آن مالرو است. و در تابستان از راه قولونجی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
محمل ها، چیزهایی که در آن کسی یا چیزی را حمل کنند، هودج ها، پالکی ها، کجاوه ها، چیزهایی که محل های اعتماد واقع شود، محل های اعتماد، علت ها، سبب ها، انگیزه ها، جمع واژۀ محمل
محمل ها، چیزهایی که در آن کسی یا چیزی را حمل کنند، هودج ها، پالکی ها، کجاوه ها، چیزهایی که محل های اعتماد واقع شود، محل های اعتماد، علت ها، سبب ها، انگیزه ها، جمعِ واژۀ محمل
دهی است از دهستان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیری مالاریائی. دارای 314 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات و سردرختی. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله 500 گز قرار گرفته بنام حماملوبالا و پائین مشهور و سکنۀ حماملوپائین 114 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیری مالاریائی. دارای 314 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات و سردرختی. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله 500 گز قرار گرفته بنام حماملوبالا و پائین مشهور و سکنۀ حماملوپائین 114 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
حسین بن اسماعیل بن محمدالضبی، مکنی به ابوعبدالله قاضی و از محدثین و ثقه و صادق و پرهیزگار بود. به سال 235 هجری قمری متولد شد و به سال 330 هجری قمری درگذشت. از اوست: کتاب السنن در فقه. (ابن الندیم). او راست اجزائی در حدیث موسوم به محاسبات (کشف الظنون). و رجوع به خاندان نوبختی ص 240 و تاریخ الخلفاء ص 276 و زرکلی ج 3 ص 837 و ج 1 ص 76 و 266 شود
حسین بن اسماعیل بن محمدالضبی، مکنی به ابوعبدالله قاضی و از محدثین و ثقه و صادق و پرهیزگار بود. به سال 235 هجری قمری متولد شد و به سال 330 هجری قمری درگذشت. از اوست: کتاب السنن در فقه. (ابن الندیم). او راست اجزائی در حدیث موسوم به محاسبات (کشف الظنون). و رجوع به خاندان نوبختی ص 240 و تاریخ الخلفاء ص 276 و زرکلی ج 3 ص 837 و ج 1 ص 76 و 266 شود
منسوب به محمل. کسی که محمل یعنی کجاوه فروشد. (از منتهی الارب). منسوب به محامل یعنی سازندۀ محملها. (ناظم الاطباء). این نسبت به محملها و عمل آن است. (از انساب سمعانی). کجاوه فروش. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به محمل. کسی که محمل یعنی کجاوه فروشد. (از منتهی الارب). منسوب به محامل یعنی سازندۀ محملها. (ناظم الاطباء). این نسبت به محملها و عمل آن است. (از انساب سمعانی). کجاوه فروش. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به حمایل. - دور حمایلی فلک، (اصطلاح نجوم) سیاره ای که مدار حرکت آن بیضی باشد. (ناظم الاطباء) : جسیم پیکر، مهیب منظر که فلک در دور حمایلی خویش چنان هیکلی ندیده بود. (مرزبان نامه)
منسوب به حمایل. - دور حمایلی فلک، (اصطلاح نجوم) سیاره ای که مدار حرکت آن بیضی باشد. (ناظم الاطباء) : جسیم پیکر، مهیب منظر که فلک در دور حمایلی خویش چنان هیکلی ندیده بود. (مرزبان نامه)
امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده گومارتک گمارده گماشته، اپرهان پروانک به فرمان فرمان یافته فرمان داده امر کرده شده: گفت موسی: این مرا دستور نیست بنده ام امهال تو مامور نیست. (مثنوی. نیک. 62: 3)، کسی که او را بکاری گماشته باشند گماشته: زودا که دید خواهم از سعی بخت فرخ مامور امر سلطان ایران ستان و توران. (پیغوملک. لباب. نف. 54) جمع مامورین. یا مامور احصائیه. آمارگر. یا مامور اطفائیه. آتش نشان. یا مامور آگاهی. کارآگاه. یا مامور اجرا. کسی که از طرف اداره اجرا دادگستری موظف است که احکام و قرارهای دادگاه را بمرحله عمل درآورد. یا مامور تامینات
امر کرده شده و حکم کرده شده و فرموده شده گومارتک گمارده گماشته، اپرهان پروانک به فرمان فرمان یافته فرمان داده امر کرده شده: گفت موسی: این مرا دستور نیست بنده ام امهال تو مامور نیست. (مثنوی. نیک. 62: 3)، کسی که او را بکاری گماشته باشند گماشته: زودا که دید خواهم از سعی بخت فرخ مامور امر سلطان ایران ستان و توران. (پیغوملک. لباب. نف. 54) جمع مامورین. یا مامور احصائیه. آمارگر. یا مامور اطفائیه. آتش نشان. یا مامور آگاهی. کارآگاه. یا مامور اجرا. کسی که از طرف اداره اجرا دادگستری موظف است که احکام و قرارهای دادگاه را بمرحله عمل درآورد. یا مامور تامینات