جمع واژۀ حمطوط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به حمطوط شود، جمع واژۀ حمطاط. هر دو به معنی کرمی است که در گیاه باشد. (منتهی الارب). رجوع به حمطاط شود
جَمعِ واژۀ حمطوط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به حمطوط شود، جَمعِ واژۀ حمطاط. هر دو به معنی کرمی است که در گیاه باشد. (منتهی الارب). رجوع به حمطاط شود
سنگی است که در طب قدیم برای قطع سیلان خون بکار میرفت. در فارسی شادنه و در عربی شادنج (معرب شادنه) و حجرالدم نامیده میشود. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 34 و 161). رجوع به شادنه و شادنج و حجرالدم شود
سنگی است که در طب قدیم برای قطع سیلان خون بکار میرفت. در فارسی شادنه و در عربی شادنج (معرب شادنه) و حجرالدم نامیده میشود. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 34 و 161). رجوع به شادنه و شادنج و حجرالدم شود