جدول جو
جدول جو

معنی حلوه - جستجوی لغت در جدول جو

حلوه
(حُ وَ)
نام قسمی ریش (جراحت) که بر تن آدمی پدید آید. (قانون بوعلی کتاب 3 چ تهران ص 89)
لغت نامه دهخدا
حلوه
(حَ وِ)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. ناحیه ای است واقع در دشت گرمسیر و دارای 100 تن سکنه است. از چاه مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ جامع هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
حلوه
(حُ وَ)
مؤنث حلو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به حلو شود
لغت نامه دهخدا
حلوه
رازیانه رومی کمکلن (لوز المعده)
تصویری از حلوه
تصویر حلوه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جلوه
تصویر جلوه
(دخترانه)
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
جلوه ها یا افکت های سینمایی (Effects) در فیلم سازی به تکنیک ها و تکنولوژی های مختلفی اشاره دارد که برای ایجاد صحنه ها و جلوه های ویژه در فیلم استفاده می شوند. این افکت ها ممکن است به صورت دستی، با استفاده از تکنیک های سینمایی، یا با استفاده از تکنولوژی های رایانه ای (CGI) ایجاد شوند. به طور کلی، افکت های ویژه به دسته های زیر تقسیم می شوند:
۱. افکت های تصویری (Visual Effects) :
- شامل استفاده از تکنیک های دیجیتال مانند CGI (کامپیوتری تصویری) برای ایجاد جلوه های ویژه در فیلم. این می تواند شامل ایجاد جهان های مجازی، اشیاء ۳D، انفجارها، حیوانات و خیلی بیشتر باشد.
۲. افکت های فیزیکی (Practical Effects) :
- افکت هایی که به وسیله تکنیک های فیزیکی و مکانیکی ایجاد می شوند، مانند استفاده از منابع نور، آتش، انفجارها، ماشین آلات پرتاب، طوفان، باران و ...
۳. افکت های صوتی (Sound Effects) :
- افکت هایی که با افزودن صداهای ویژه به فیلم ایجاد می شوند، مانند صدای انفجارها، صدای طوفان، صدای پرندگان و ...
۴. افکت های نورپردازی (Lighting Effects) :
- استفاده از نورهای ویژه برای ایجاد جلوه های ویژه نورپردازی در فیلم، مانند روشنایی نور چشمک زن، نورهای مخصوص صحنه های اکشن و ...
این افکت ها به کمک تکنولوژی های پیشرفته و ابزارهای خاص در صنعت فیلم سازی ایجاد می شوند تا جلوه های ویژه و مهیجی را برای بیننده به ارمغان آورند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از حیوه
تصویر حیوه
حیات، زیستن، زنده بودن، مقابل ممات، زندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوله
تصویر حوله
نوعی پارچۀ پرزدار و ضخیم برای خشک کردن بدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلوق
تصویر حلوق
حلق ها، گلو ها، نای ها، جمع واژۀ حلق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشوه
تصویر حشوه
امعا، روده ها، بد و پست از هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
خوراکی که بوسیه آرد و روغن و شکر (یا قند و عسل) و مواد دیگر تهیه کنند: شیرینی، جمع حلاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلوک
تصویر حلوک
سیاه گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلوق
تصویر حلوق
تاک پیچه از گیاهان جمع حلق گلوها حنجره ها خشکنایها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوه
تصویر سلوه
خرسندی، فراموشی، سرگرمی، بی اندوهی آسود گی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلمه
تصویر حلمه
شنگار از گیاهان، کنه، نوک پستان، پوستخورک از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلکه
تصویر حلکه
سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیوه
تصویر حیوه
زندگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوه
تصویر خلوه
تهیکیدن، آبشت تنهایی، نهفت زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلوم
تصویر حلوم
بردباری و عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلول
تصویر حلول
رسیدن وعده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلوی
تصویر حلوی
شیرینی دوست افروشه خور منسوب به حلواء خورنده حلوا شیرینی دوست
فرهنگ لغت هوشیار
زینت زیور پیرایه، جمع حلی و حلی. یا حلیه انسانی. هیات ظاهری انسان و رنگ چهره وی
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که بدان صورت و دستها را پاک و خشک کنند. شگفت، کار زشت، ترفندگر (تازی نیست) هوله خشک (گویش تهرانی) پزرو (مازندرانی) آبچین سچاغ (گویش تاجیکی)
فرهنگ لغت هوشیار
شنبلید شنبلیله، سیاهی، خوراک زایو مسابقه اسب دوانی، اسبان مسابقه. شنبلیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلقه
تصویر حلقه
هر چیز مدور بشکل دایره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشوه
تصویر حشوه
امعا، روده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوه
تصویر حقوه
شلوار، شکم درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبوه
تصویر حبوه
بخشیدن، دهش عطا دادن عطا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذوه
تصویر حذوه
مقابل برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
ظاهر ساختن، نمایش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلاوه
تصویر حلاوه
شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
نمود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حلقه
تصویر حلقه
چنبر، چنبره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حلوا
تصویر حلوا
شیرینی
فرهنگ واژه فارسی سره