جدول جو
جدول جو

معنی حقحاق - جستجوی لغت در جدول جو

حقحاق(حَ)
قرب حقحاق، یعنی سریع و شتاب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حقحاق
تند، شتاب
تصویری از حقحاق
تصویر حقحاق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ)
جمع واژۀ حقه، حقاق العرفط، نهال های درخت عرفط. (منتهی الارب) ، خصام، نزق الحقاق،خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَقْ قا)
حقه گر. آنکه حقه سازد. ج، حقاقین، حقاقون. (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
خصومت. خصومت کردن. دعوی حق خود کردن. محاقه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حقاق
تصویر حقاق
مخاصمه و مرافعه کاری
فرهنگ لغت هوشیار