جدول جو
جدول جو

معنی حفضاج - جستجوی لغت در جدول جو

حفضاج
(حِ)
حفضج. مرد بسیارگوشت فروهشته شکم. (از منتهی الارب). رجوع به حفضج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ ضِ)
حفضج. حفضاج. مرد بسیارگوشت فروهشته شکم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
فربه سست گوشت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). عفضج. رجوع به عفضج شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
فربه سطبر نرم اندام. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
مشک نهاده به تکیۀ چیزی. (منتهی الارب). خیک بزرگ
لغت نامه دهخدا
(حُ)
مرد خمیده پشت برآمده شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِضِ)
مرد بسیارگوشت فروهشته شکم. حفضاج. حفاضج. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حضاج
تصویر حضاج
خمیده پشت شکم گنده
فرهنگ لغت هوشیار