حفایت(تَ صَ فُ) حفایه. برهنه پای شدن. حفاوت. برهنه پائی. برهنه پای رفتن. پابرهنگی، سودگی پای آدمی و سپل شتر و سم ستور. (منتهی الارب) ، آشکارا کردن شادی. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حفاوت شود ادامه... حفایه. برهنه پای شدن. حفاوت. برهنه پائی. برهنه پای رفتن. پابرهنگی، سودگی پای آدمی و سپل شتر و سم ستور. (منتهی الارب) ، آشکارا کردن شادی. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حفاوت شود لغت نامه دهخدا