جدول جو
جدول جو

معنی حفایت - جستجوی لغت در جدول جو

حفایت(تَ صَ فُ)
حفایه. برهنه پای شدن. حفاوت. برهنه پائی. برهنه پای رفتن. پابرهنگی، سودگی پای آدمی و سپل شتر و سم ستور. (منتهی الارب) ، آشکارا کردن شادی. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به حفاوت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفایت
تصویر کفایت
بس کردن، بس بودن، کافی بودن، بس شدن، شایستگی در ادارۀ امور، کافی
کفایت داشتن: لیاقت و شایستگی داشتن
کفایت کردن: کافی بودن، بس بودن، از عهده کسی یا انجام دادن امری برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
نگه داری کردن، نگهبانی، دفاع کردن از کسی، پشتیبانی کردن، پشتیبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
داستان، سرگذشت، نقل کردن خبر یا سخن از کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حفاوت
تصویر حفاوت
مهربانی کردن، احوالپرسی و نوازش کردن، مبالغه در اکرام و گرامی داشتن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
نگه داری، نگهبانی، حراست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حوایت
تصویر حوایت
گرد آوردن، فراگرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفایت
تصویر کفایت
بسندگی، قابلیت و لیاقت، شایستگی، کاردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایت
تصویر حنایت
کجی خمداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پناه، پشتی، دستگیری، حفاظت، تقویت، یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
باز گفتن از چیزی، سخن نقل کردن، قول کسی را گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
نگاهداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاوت
تصویر حفاوت
مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفایر
تصویر حفایر
جمع حفیره گودالها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاوت
تصویر حفاوت
((حَ وَ))
مهربانی کردن، احوالپرسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
((حِ یَ))
پشتیبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفایت
تصویر کفایت
((کِ یَ))
بس بودن، بس شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
((حِ ظَ))
نگاه داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
((حِ یَ))
نقل کردن مطلب یا داستانی، داستان، سرگذشت، قصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حفایر
تصویر حفایر
((حَ یِ))
جمع حفیره، گودال ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پشتیبانی، همیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کفایت
تصویر کفایت
بسنده، بسندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
پاسبانی، نگهداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
داستان، سرگذشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
Advocacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
Anecdote
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
Conservation, Protection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کفایت
تصویر کفایت
Adequacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کفایت
تصویر کفایت
adequação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
защита
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
анекдот
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
сохранение , защита
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
Befürwortung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حکایت
تصویر حکایت
Anekdote
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفاظت
تصویر حفاظت
Konservierung, Schutz
دیکشنری فارسی به آلمانی