جمع واژۀ حظیه. به معنی بهره مند و دولتی، کنیز که از زن پنهان دارند. (منتهی الارب) (آنندراج) : دیگر از خویشان او خاتونی درآمد در خواتین و حظایا با رعونت جوانی چون ووفور مواد شادمانی درخرامیدند. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ حظیه. به معنی بهره مند و دولتی، کنیز که از زن پنهان دارند. (منتهی الارب) (آنندراج) : دیگر از خویشان او خاتونی درآمد در خواتین و حظایا با رعونت جوانی چون ووفور مواد شادمانی درخرامیدند. (جهانگشای جوینی)
جمع واژۀ شظیه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سرهای اضلاع سفلی که شبیه به غضروف اند. (ناظم الاطباء). دندانه های هرچیز. (غیاث اللغات) (آنندراج). به معنی پاره های چیزی: شظایا العصب، ریشه های نی. (یادداشت مؤلف). ریشه های هر چیز. (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به شظیه شود، در لغات طب نوشته که شظایا به معنی ریشه های مغز حرام است. (آنندراج) (غیاث اللغات)
جَمعِ واژۀ شظیه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سرهای اضلاع سفلی که شبیه به غضروف اند. (ناظم الاطباء). دندانه های هرچیز. (غیاث اللغات) (آنندراج). به معنی پاره های چیزی: شظایا العصب، ریشه های نی. (یادداشت مؤلف). ریشه های هر چیز. (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به شظیه شود، در لغات طب نوشته که شظایا به معنی ریشه های مغز حرام است. (آنندراج) (غیاث اللغات)