جدول جو
جدول جو

معنی حظائر - جستجوی لغت در جدول جو

حظائر
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حظیره. و قد ینبت (بر سیاوشان) فی حظائرالغنم. (ابن البیطار). حظایر. رجوع به حظیره شود
لغت نامه دهخدا
حظائر
(حَ ءِ)
موضعی است به یمامه. حظایر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حظائر
جمع حظیره، خباک ها آغل ها
تصویری از حظائر
تصویر حظائر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرائر
تصویر حرائر
حره ها، عناوینی برای زنان و دختران پادشاهان، زنان بزرگ و شریفا، زنان آزاد، جمع واژۀ حره
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
حجر. (تاج المصادر بیهقی). منع. بازداشت. بازداشتن. حظر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
رجوع به حضایر شود
لغت نامه دهخدا
(حَ /حِ)
دیوار. (منتهی الارب) ، جای شتر و گوسفند که از چوب سازند تا از سرما مصون مانند. (منتهی الارب) (آنندراج). حظیره. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نظیره به معنی مثل و مانند. رجوع به نظیره شود:
گر نظائر گویم اینجا و مثال
فهم را ترسم که آرد اختلال.
مولوی.
، جمع واژۀ نظور است. رجوع به نظور شود، افاضل. اماثل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (متن اللغه) ، گویند:عددت ابلهم نظائر، یعنی دو دو شمردم شتران ایشان را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ)
نام موضعی به یمامه دارای نخلستانها. حظائر
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ)
جمع واژۀ حظیره. حظائر. جایها که درآن خرما خشک کنند. محوطه ها که از چوب و نی سازند
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
آبی است بنی قریظه را براه دست چپ حاجیان کوفه
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حفیره. (اقرب الموارد). رجوع به حفیره شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حرّه. (منتهی الارب). زنهای کریمه
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حنیره. کنگرۀ طاق و کمان یا کمان بی زه و کمانچۀ پنبه زدن زنان. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نظائر
تصویر نظائر
مثلها و مانند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضائر
تصویر حضائر
جمع حضیره، پیشاک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنائر
تصویر حنائر
جمع حنیره، کنگره ها، کمان های بی زه، کمانچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفائر
تصویر حفائر
جمع حفیره، گودال ها جمع حفیره گودالها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرائر
تصویر حرائر
زن آزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائر
تصویر حائر
سرگشته، متحیر، حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حظار
تصویر حظار
بازداشت، منع
فرهنگ لغت هوشیار