جدول جو
جدول جو

معنی حطوبه - جستجوی لغت در جدول جو

حطوبه
(حَ بَ)
دستۀ هیزم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حطوبه
بسته هیزم
تصویری از حطوبه
تصویر حطوبه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ بَ)
حلوب. (منتهی الارب) : ناقه حلوبه، شتر مادۀ دوشیدنی، حلوبۀ ابل، یکی از شتران یازیاده و همچنین است حلوبۀ غنم. ج، حلائب، حلب. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بو بَ)
لقب جد ابونصر حسن بن محمد بن ابراهیم بن احمد بن علی یونارتی اصفهانی است که در 529 هجری قمری درگذشت. ابن نقطه نسب او را از خط خود وی نقل کرده است. (تاج العروس)
لقب اسماعیل بن اسحاق رازی است. و ذهبی گفته است: لقب اسحاق بن اسماعیل رازی باشد. (تاج العروس) 0

لقب جد ابومحمد عبدالله بن زکریای نیشابوری است. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(حَبَ)
تأنیث حطیب: امکنۀ حطیبه. اراضی حطیبه. جاهای هیزم ناک. (منتهی الارب). رجوع به حطیب شود
لغت نامه دهخدا
(حَطْ طا بَ)
تأنیث حطاب: ناقه حطابه، هیزم فرازآورندگان. (مهذب الاسماء). هیزم کشان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
فربه شدن. رجوع به حظوب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
رطوبه. رطوبت. تر شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادراللغۀ زوزنی) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار). تر شدن. مقابل خشک شدن. (از اقرب الموارد). تری. (دهار) ، تر و تازه گردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج). رجوع به رطوبت شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مادر. (ناظم الاطباء) ، قرابت از سوی مادر. (اقرب الموارد) ، زوجه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : ان لی حوبه اعولها، ای ضففه و عیالا. (اقرب الموارد) ، سریت، شدت. (ناظم الاطباء) ، وسط خانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، حیوان باری. (ناظم الاطباء) ، مرد ضعیف. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، کسی که نه خیر دارد و نه شر: انما فلان حوبه، ای لیس عنده خیر و لاشر، وسط خانه. (ناظم الاطباء) ، بزه و گناه. (اقرب الموارد). ج، حوب. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به حوبه شود
لغت نامه دهخدا
(طَ بَ)
کلمه ای است ماخوذ از لغت توپو اسپانیایی که در آن زبان تنها بمعنی موش کور است اما در عربی که آن را با ’ب’ نوشته اند بمعنی مطلق موش است. رجوع به دزی ج 2 ص 65 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام ماهیست در تاریخ قبط قدیم. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رطوبه
تصویر رطوبه
نم خیتی خیسی تری ژف نمناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حطابه
تصویر حطابه
هیزم شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
یک آگور کنگر خود روی از گیاهان، پنجمین ماه میخی (میخ قطب) کنگر فرنگی وحشی
فرهنگ لغت هوشیار